دختری در راه دفاع از عزت جان داد
یک نمونه از جنایات طالبان در پنجشیر
شهزاد رحیق
در نخستین روز های ایلغار طالبان به دهکده ما همه مردم از جوانان، زنان، کودکان، کهن سالان به دامنه کوه های هفت چشمه متواری شدند.با وجود اینکه طالبان عفو عمومی اعلان کرده و به مردم اطمینان می دادند که جان و مال آنها در قلمرو امارت «اسلامی محفوظ» است، مردم دهکده اما طالب را می شناختند،و با ترک خانه و کاشانه و پناه بردن به کوه ها نشان دادند که به عفو عمومی و وعده وعید طالبان باور و اعتماد ندارند.
بخاطر دارم که روز جمعه وتاریخ شانزدهم ثور بود، که
کاروان موترهای طالبان، مجهز با سلاحهای سبک و سنگین، وارد دهکده ما شدند؛ همه مردم خانه و کاشانه خود را رها کرده فرار می کردند تا شاید با پناه برده به کوه ها از کشتار بیرحمانه ی طالبان جان به سلامت برند.
در میان انبوهی از مردم دهکده که بسوی کوه ها سربرداشته بودند،
زنان و دختران جوان بیشتر دیده میشد. زیرا آنان نسبت به سایر مردم آسیب پذیر بودند. چون اوایل سقوط پنجشیر به دست طالبان، افراد این گروه دست به هرچه جنایت است آلوده بودند، ومرتکب تجاوز،غارت و چپاول اموال و آذوقه مردم و بازرسی خود سرانه منازل مردم و ورود به حریم خصوصی آنها و بازداشت و لت و کوب جوانان را آزموده و با این اعمال غیر انسانی و غیر اسلامی خشم و نفرت و بی اعتمادی هر چه بیشتر مردم را بر انگیخته بودند،اینک که با » شمشیر های آخته « بر سر مردم غیر نظامی شهرستان« دره» و دهکده « عبدالله خیل »تاخته بودند، مردم بلکه کودکان و زنان غیر مسلح با شیون و زاری و نفرین کنان، بسوی کوه های می رفتند تا از ستم و آزار طالب در امان بمانند.
طالبان،دهکده خالی از مردم را محاصره کردند و عده یی را برای پا در میانی و شفاعت نزد مردم به کوه فرستادند و ضمانت خط دادند که شما این « خط امان » را به مردم بدهید، و از آنها بخواهید که با خاطر جمع به خانه های شان برگردند و مطنمین باشند، که کسی با آنها کاری ندارد.با وجود عفو عمومی اما گشت و گزار در دهکده راممنوع اعلام کرده و جلو عبور و مرور مردم را می گرفتند،به این دلیل ما نمی دانستیم که کی زنده است و چه کسی یا کسانی چگونه جان باخته اند.
بعد ها که از شدت جنگ کاسته شد،و طالبان بار دیگر به زور تهدید از مردم ضمانت خط گرفتند، ما توانستیم آمار ابتدایی قربانیان را تهیه کنیم و بدانیم که چه تعداد آواره و کشته و زخمی از یک دهکده نه چندان بزرگ بنام عبدالله خیل داریم.
سه شنبه گذشته طالبان به مردم دهکده از پیدا شدن جسد یک دختر در بلندی ها اطلاع دادند.ما درحالیکه در دل هایمان خون می جوشید،همراه افراد طالبان به جایی که جسد پیدا شده بود رفتیم.افراد طالبان که با ما به آنجا رفته بودند، اصرار می کردند،که دختر خانم با شنیدن صدا انفجار های اسلحه ثقیل، وحشت کرده و دراثر سکته قلبی جان باخته است.
اما جسد بیجان آن دختر مظلوم که به نظر میرسید، از دو هفته پیش آنجا بوده و اینک به مرز پوسیدن رسیده بود، با ما سخن می گفت.درکنار گردن جسد بیجان دخترک بینوا شیار سبز رنگی به روشنی دیده می شد؛ که نشان می داد گلوی او را سخت فشرده اند.
آثار ضرب و شتم در بدن و صورت او پیدا بود؛ لباس هایش که از چند جا پاره شده بود، بما می گفت که طالبان تلاش کرده اند، تا لباس های او را بدرند و بر او تجاوز کنند.
طالبان،بما اجازه ندادند از پیکر آن دخترک شهید،عکس و فیلم بگیریم و تا خانه گور نیز در اطراف ما بودند،تا مطمین شوند قربانی ظلم و نا مردی و نا مردمی شانرا بی سر و صدا بخاک می سپاریم و درجریان خاکسپاری هم به تکرار می گفتند دا مظلوم د ثقیله د وحشت نه مر سویده.
حیله و توجیه مکارانه شان نمایانگر شیادی طالبان است؛ زیرا در باره صدا های خوفناک اسلحه سنگین که طالبان روزانه با استفاده از آنها استقامت » کُوک زار« در نزدیکی های »حوض نالان« را هدف قرار داده و پیهم شلیک می کردند، طوری که صدای ناشی از انفجار و بوی باروت دهکده را به وحشتکده مبدل میکرد.
اما حیله محیلانه و بهانه شیادانه طالبان مانع پنهان ماندن حقیقت نه شد؛ زیرا ما حدس زدیم که دختر شهید،برای دفاع از عزت خویش با طالبان درگیر و گلاویز شده و تا دم مرگ در برابر آن هیولا های هوسباز که با سوگند بنام خدا به مردم اطمینان میدهند و میگویند جان و مال و ناموس شما در امان است،اما سوگند می شکنند،مقاومت کرده بود.
و طالبان که نتوانسته بودند،بر آن دختر دلیردست یابند،او را با نا جوانمردی خفه کرده و کشته بودند.پیکر آن شهید عزت را بخاک سپردیم؛ اما جنایات طالبان را فراموش نمی کنیم و این پرونده و پرونده های مشابه برای همیشه باز خواهند بود، تا زمانی که عاملین این جنایات شناسایی و با آمرین شان یکجا به دادگاه کشانیده شوند.