ویژه بانوان

طلاق عاطفی، علل و پیامدها

نیلوفر اکرمی

خانواده از ابتداي تاریخ در تمامی جوامع بشري، اصلی‌ترین نهاد اجتماعی محسوب می‌شود و از دیرپاترین و مهم‌ترین نهادهای جامعه‌پذیری و آماده کردن نسل جدید برای زندگی در جامعه به شمار می‌رود. پرداختن به این بناي مقدس همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی یعنی جامعه می‌شود. چون روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می‌گیرد و به هر اندازه که روابط درون خانواده مناسب‌تر باشد، جامعه از ثبات و استحکام بیش‌تري برخوردار خواهد بود. در واقع هیچ جامعه‌اي بدون داشتن خانواده‌ سالم نمی‌تواند ادعاي سلامتی کند و هیچ یک از آسیب‌هاي اجتماعی نیز بی‌تأثیر از خانواده پدید نمی‌آیند.  ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و مشکلات سلامت جامعه را باید به نوعی در ارتباط تنگاتنگ با عدم سلامت نهاد خانواده دانست. تعارض شخصیت در افراد، اختلال در رفتارهای فردی و اجتماعی، اُفت تحصیلی، خشونت، اعتیاد، خودکشی و طلاق  همه ریشه در فضای آشفته و ناسالم فرهنگی و تربیتی خانواده دارند.

یکی از مسایل مهم اجتماعی، طلاق است. طلاق در جامعه، به مثابه تزلزل اجتماعي و بي‌ثباتی است که ممکن به کم بهاشدن خانواده و ارزش‌های خانوادگی منجر شود و سبب افزایش آسیب‌های اجتماعی دیگر نظیر اعتیاد، الکلیسم و انحرافات جنسي در جامعه گردد. آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان‌دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نمی‌باشد؛ زیرا در کنار آن آمار بزرگتری به طلاق عاطفی یا طلاق خاموش اختصاص می‌یابد. به عباره دیگر طلاق می‌تواند صورت آشکار و رسمی به خود گیرد که طی آن خانواده فرو می‌پاشد(طلاق رسمی) و هم می‌تواند صورت پنهان اتفاق بی‌افتد که در نتیجه آن  صرف ساختار بیرونی خانواده حفظ می‌شود، ولی در واقع خانواده از درون تهی می‌باشد(طلاق عاطفی).

در جوامع سنتی مثل افغانستان اغلب ازدواج بر حسب سنت و معیارهایی چون تحکیم پیوندهای اجتماعی و تأمین منافع اقتصادی خانواده‌ها استوار است و اساساً دور از عرصه تمایلات و عواطف فرد تنظیم می‌گردد و از سوی دیگر اعتقادات مشترک و سنت‌ها گسستن پیوند زناشویی را منع یا نهی می‌کنند، از اینرو طلاق اساساً امری غیرممکن یا نادر به شمار می‌رود. در این چنین حالت‌ها ازدواج پیمانی اجتماعی می‌شود نه رابطه‌ی عاطفی که انسان از آن سرخورده گشته و به سردی رابطه زناشویی، طلاق عاطفی و یا خود طلاق می‌انجامد. متاسفانه خانواده‌ها به این مهم توجه ندارند که شرایط نامساعد ازدواج و تشکیل خانواده براساس موارد غیرمعقول و غیرمنطقی از آغاز طلاق را در بطن خود دارد و به نحوی که وقوع آن از همان ابتدا قابل پیش‌بینی است. حتی اگر بنا به عللی زندگی زناشویی تداوم یابد و به انحلال خانواده منجر نشود، مصداق اصطلاح سوختن و ساختن خواهد بود.

با توجه به اینکه طلاق عاطفی به دلیل تناقض‌های موجود در گفته‌ها، اعمال و  احساسات یکی از دردناک‌ترین شرایطی است که انسان می‌تواند در آن قرار گیرد و بادرنظرداشت این‌که طلاق عاطفي و مسایل و مشکلاتی که در پی آن به وجود می‌آید بیش‌ترین تاثیر منفی را روی فرزندان می‌گذارد و این مشکلات به طور مستقیم در مسایل و مشکلات جامعه انعکاس می‌یابند و به کاهش انسجام جامعه و افزایش انواع آسیب‌های اجتماعی منجر می‌شوند،  این نوشتار عوامل و پیامدهای طلاق عاطفی را به بررسی گرفته است.

طلاق بیش‌ترین تاثیر منفی را بر کودکان خانواده می‌گذارد.

ازدواج به عنوان اولین تعهد عاطفی و حقوقی که افراد در بزرگسالی قبول می‌کنند و همچنین به عنوان عالی‌ترین رسم اجتماعی برای دست‌یابی به نیازهای عاطفی و ایمنی افراد همواره مورد توجه بوده است. در واقع می‌توان ازدواج را یکی از اساسی‌ترین تصمیم‌های هر فرد دانست و متعهد ماندن به این عهد و پیمان نیز از حساس‌ترین  مسایل فی‌مابین زوجین می باشد. رضایت زوجین می‌تواند در پیش‌بینی دوام و ماندگاری رابطه مشترك و عمیق‌تر شدن تعهد آنان به یکدیگر تاثیری معناداری داشته باشد.

خانواده با ازدواج شکل می‌گیرد اما ای بسا با طلاق فرو می‌پاشد. از این رو عموماً آیین‌ها و سنت‌ها در جوامع مختلف بر حفظ و تداوم خانواده تأکید می‌ورزند و طلاق را سخت نکوهش می‌کنند. آیین کاتولیک ازدواج را پیوندی ابدی بین زوجین می‌داند و طلاق را امری ممنوع و ناممکن می‌شمرد. آیین هندو از این هم فراتر رفته و حکم می‌کند بیوه مرد متوفی باید در مراسم ترحیم، خودسوزی(ساتی) کند تا شوهر خود را در سفر آخرت هم همراهی کند. دین اسلام اما طلاق را جایز می‌شمرد، هر چند آن را حلال  مغبوض یا از جمله مغبوض‌ترین حلال‌ها می‌داند و در واقع آن را نکوهش می‌کند. اما ازدواج‌ها همواره با طلاق رسمی پایان نمی‌یابند و آمار رسمي طلاق به طور كامل نشان دهنده ميزان ناكامي همسران در زندگي زناشويي نيست، زيرا در كنار آن آماري بزرگتر به طلاق‌هاي عاطفي اختصاص دارد، يعني به زندگي‌هاي خاموش و خانواده‌هاي توخالي كه زن و مرد در كنار هم به سردي زندگي مي‌كنند. در واقع برخي ازدواج‌ها با طلاق پايان نمي‌يابند، بلکه به ازدواج‌هاي توخالي تبديل مي‌شوند كه فاقد عشق، مصاحبت و دوستي هستند و همسران فقط با جريان زندگي خانوادگي به پيش مي‌روند.

پل بوهانان طلاق عاطفي را اولين مرحله در فرايند طلاق و بيانگر رابطه زناشويي رو به زوالي مي‌داند كه احساس بيگانگي جايگزين آن می‌شود. در این حالت زن و شوهر اگر چه ممكن است با هم بودن را مانند يك گروه اجتماعي ادامه دهند، اما جاذبه و اعتماد آن‌ها نسبت به يك ديگر از بين رفته است.

عوامل موثر بر طلاق عاطفی را می‌توان همانند طیفی تلقی کرد که برحسب افراد، فرهنگ و طبقه اجتماعی و ممکن بودن یا نبودن طلاق در جوامع، با کمرنگی و پررنگی خودنمایی می‌کنند. از سوی دیگر میزان تاثیر این عوامل در ایجاد طلاق عاطفی نیز متفاوت است؛ عاملی چون عدم تامین نیاز عاطفی ممکن است در ایجاد اختلال در یک رابطه همسری نسبت به رابطه همسری دیگر نقش عمده‌تری داشته باشد. همچنان طلاق عاطفی بستگی به تعداد عوامل ایجاد کننده ندارد، بلکه به شدت عوامل بستگی دارد. از عواملی همچون مذموم بودن طلاق در جوامع سنتی، سنت‌های پوسیده، محدودیت‌های اجتماعی، مشکلات اقتصادی، اجبار خانواده‌گی، سوءرفتار همسر، خشونت و پرخاشگری، دروغ، دورویی، لجاجت، پنهان‌کاری، خودبزرگ‌بینی، بی‌تفاوتی و تحقیر می‌توان به عنوان عوامل زمینه‌ساز طلاق عاطفی یاد کرد.

ازجمله پيامدهای طلاق عاطفي می‌شود به  مواجهه زن با مشکلات و فشارهای روانی، بی‌انگیزه‌گی، بی‌حوصلگی و افسردگی و مواجهه فرزندان با مشکلات روانی و رفتاری گوناگون از جمله اضطراب شدید، انزوا و گوشه‌گیری، پرخاشگری و افت تحصیلی اشاره کرد. طبق نتایج تحقیقات متعدد، آثار و عوارض منفي جسمي، رواني، اخلاقي و اجتماعي ناسازگاری زوجين برای زن و شوهر و فرزندان خانواده‌هایي که در آنها زوجین به طور رسمي از يکديگر جدا نشده‌اند، بسيار بيشتر از خانواده‌هایی است که در آن‌ها زوجين به طور رسمي از يکديگر جدا شده‌اند.

رسیدگی به مشکلاتی که موجب عدم امکان سازش بین زن و شوهر می‌شود، امر ساده‌ای نیست و نیاز به همکاری گروهی از روان‌شناسان، روان‌پزشکان و جامعه‌شناسان دارد، اما آموزش‌های قبل از ازدواج و هدایت افراد به سوی ازدواج موفق و بالنده و همچنین تداوم آموزش‌ها در طی زندگی مشترک و ترویج فرهنگ مشاوره برای چاره‌اندیشی زودهنگام در صورت بروز مشکل، نقش موثری در پیش‌گیری از طلاق عاطفی خواهد داشت.


منابع

ارجمند سیاه‌پوش، اسحق و پیرامون، ندا.(۱۳۹۳).«بررسي آسیب‌شناختي طلاق عاطفي از دید زنان(۲۰ تا ۳۹ ساله) و پیامدهای آن بر فرزندان ساکن در شهرک بعثت شهرستان ماهشهر». فصلنامه مطالعات جامعه‌شناخی جوانان، سال پنجم، شناره چهاردهم، ص۲۲-۹.

باستانی، سوسن، گلزاری، محمود و روشنی، شهره.(۱۳۸۹).«طلاق عاطفی: علل و شرایط میانجی». بررسی مسایل اجتماعی ایران، سال اول، شماره سوم، ص۲۰-۱.

دهقانی تفتی، زهرا، محمدی، اصغر و حقیقتیان، منصور.(۱۳۹۸).« بررسی جامعه‌شناختی پیامدهای اجتماعی طلاق عاطفی زنان شهر تهران طی سالهای ۹۷-۹۶ براساس معادالات ساختاری». پژوهش های راهبردی مسایل اجتماعی ایران، سال هشتم، شماره اول، ص۱۱۵-۹۷.

نایبی، هوشنگ.(۱۴۰۰).«تبیین جامعه‌شناختی طلاق عاطفی». مطالعات جامعه‌شناختی، دوره ۲۸، شماره ۱، ص۱۸۱-۱۶۳.

نوشته های هم‌سان

Back to top button