چرا طالبان تلویزیونهای نور و بریا را بستند؟
نورالله ولیزاده
ببینید چه بازی در افغانستان جریان دارد. تصور میشد که با ورود طالبان به کابل، اولین تلویزیون که بسته شود، طلوع باشد و سپس تلویزیون یک و سپس خورشید و…چون این رسانهها در نظر مذهبیون و طالبان، رسانههای ترویج کننده کفر و الحاد و مفاسد اخلاقی بودند و طالبان چند بار کارمندان این رسانهها را نیز مورد حمله تروریستی قرار دادند.
اما نزدیک به سه سال است که طلوع زیر ریش طالبان نشرات دارد اما طالبان آمده تلویزیونهای نور و بریا مربوط احزاب جمعیت اسلامی و حزب اسلامی را به اتهام نشرات غیر اسلامی بسته کردهاند. این یکی از طنزهای تلخ روزگار ما است. تلویزیونهای نور و بریا بدلیل تعلق شان به احزاب اسلامی، اسلامیترین نشرات را داشتند و حتا در دوره جمهوریت هم اینها چیزی بیشتر از موعظههای دینی، تلاوت قرآن و مباحث دینی و فیلمهای اسلامی نشر نمیکردند.
اما چرا؟
درباره بسته شدن تلویزیون های نور و بریا میتوان به اختلافهای اخیر رهبران حزب اسلامی و جمعیت اسلامی با طالبان ارجاع داد. با اخراج آقای حکمتیار از خانه دولتی، رابطه او و طالبان، که تا کنون به نحوی دوستانه تعریف میشد، دچار تغییر شد و حزب اسلامی آهسته آهسته وارد مرحله مخالفت با طالبان گردیده است. صلاحالدین ربانی نیز اخیرا از سکوت و مصلحتاندیشی در برابر طالبان فاصله گرفته و به جریان مقاومت ضد طالبان نزدیک شده است. اینها باعث شده که طالبان به اقدامات تنبیهی علیه حزب اسلامی و جمعیت اسلامی روبیاورند. باید گفت که حزب اسلامی و جمعیت اسلامی دو حزبی اند که سابقه جنگ و خصومت دیرینه با طالبان دارند. طالبان این دو حزب را به سختی تحمل میکردند تا نشان دهند که با مخالفان سیاسی کاری ندارند و به اصطلاح چهره کثرتگرا و مدنی از خود به نمایش بگذارند. امری که به نظر میرسد، بیشتر جنبه تاکتیکی داشته و حالا موعد آن منقضی شده است.
باز ماندن طلوع نیز به این واقعیت اشاره دارد که حامیان و تمویل کنندگان خارجی طالبان و طلوع یکی اند. طلوع از رسانههای تحت حمایت آمریکا بود/است. طالبان نیز چنین اند. یعنی آمریکاییها به طالبان گفته اند که طلوع را باز بگذارید. البته از باز بودن طلوع بیشترین سود را طالبان بردند و هر جا گفتند که ما چنان آزادیگرا و مدرن شدهایم که یک رسانه سکولار را اجازه فعالیت دادهایم. این درحالی بوده که طلوع به بلندگوی طالبان تبدیل شده و گردنش را چنان زیر یوغ طالبان خم کرده که هرچه اعتبار جمع کرده بیست ساله بود را برباد داده است. مالکان طلوع نشان دادند که بخاطر پول از هر ارزشی میگذرند. به عبارت دیگر باز ماندن طلوع اگر یک عامل خارجی داشته یک عامل داخلی هم داشته است. طلوع چند جو از غیرت کم کرد و با کرنش در برابر حاکمیت تروریستی به کارش ادامه داد. تالب که فقط اطاعت و انقیاد میخواهد. مطیع و منقاد باش و در زیر سایه امارت نفس بکش!
اما باز ماندن و بسته شدن تلویزیونهای یاد شده، به یک موضوع راهبردیتر دیگر ارجاع میدهد که کمتر به آن توجه شده است.
خلیلزاد از روزی که طالبان را در مهمانخانههای قطر زیر دم و دعا گرفت، پیوسته در گوش شان زمزمه کرد که از مدل حکومتهای عربی الگوبرداری کنند. این مدل چیست؟ مدل عربستان و امارات و قطر و…؟ این مدلها در واقع مدل جدیدی است که حاکمان جوامع اسلامی را به اعطای آزادیهای فردی و اجتماعی شهروندان ترغیب میکند و توصیه میکند که مردم عادی و غیر سیاسی را آزاد بگذارید که پارک و سینما و دسکوتیک بروند و مصروف معیشت شوند اما تمرکز تان را به مخالفین سیاسی کنید و به کسی اجازه ندهید که فعالیت سیاسی کند و حزب بسازد و نهاد مدنی بسازد و مظاهره کند و انتقاد کند.
میبینیم که شاهزاده جوان عربستان در جوار کعبه دسکوتیک میسازد اما یک روزنامهنگار منتقد(جمال خاشفجی) را در ترکیه قطعه قطعه میکند این مدل به طالبان پیشنهاد شده و رهبران اصلی طالبان قبول کردهاند. تنها مانع، شماری از فرماندهان بیخبر از پشت صحنهاند که آمال سیاسی شان دیدن ریش انبوه در روی مردان و طویل بودن صف جماعت است و آن را معیار تطبیق شریعت میدانند و از سیاست چیزی نمیدانند. این افراد به مرور منزوی میشوند و طالبان بسوی مدلهای عربی حرکت میکنند.
بعید نیست که روزی دوباره برنامه ستاره افغان در طلوع احیا شود و آریانا سعید هنرنمایی کند. آنگاهی که طالبان موفق شده باشند مخالفین نظامی و سیاسی را از بین برده و میدان برای اجرای مانورهای بیشتر فراهم آمده باشد. باری یکی از رهبران طالبان در قطر گفته بود ما چرا نمیتوانیم مثل عربستان حکومت بسازیم؟ یعنی هم دین و هم دنیا را داشته باشیم. این سوال در حلقات رهبری طالبان جدی مطرح است. طالبان نسل دوم فقط به ماندن در قدرت فکر میکنند. اینها حالا حتا همسنگران خود را(مثل ایمن الظواهری) را با پول میفروشند.