سیاست

چرا تبلیغات رسانه‌یی طالبان را باید جدی گرفت؟

سهراب تکاور

گروه طالبان را با توجه به فعالیت‌های این گروه در بیش از سه دهه‌ی گذشته، می توان به سه بخش عمده دسته‌بندی کرد؛ دسته‌ نظامی، دسته‌ استخباراتی و دسته‌ تبلیغاتی. دسته‌های نظامی طالبان در گذشته در قالب کمیسیون‌های نظامی – ولایتی، زیر چتر شوراهای کویته، پشاور و میران شاه فعالیت داشتند، دسته‌ استخباراتی در همه سطوح، به سلسله مراتب مشخص که باز هم به مسئول استخباراتی شورای های سه گانه گزارش می‌داد، فعال بود. دسته تبلیغاتی اما که همه سربازان کمره بدست و خالی ذهن بودند، مواد خام مورد ضرورت کار رسانه‌یی و تبلیغاتی ( ویدیو، عکس و خبر) را از میدان های جنگ با گوشی های موبایل به مراجعی که کیستی آنها را خود نیز نمی‌دانستند، گزارش می‌دادند. اکثر کانال‌ها از طریق واتسپ گروپ‌ها به نشانی شماره‌های تماس‌ پاکستانی فرستاده می‌شدند. سپس مواد در قالب‌های گوناگون تبلیغاتی، همزمان به چند زبان داخلی و بین المللی تهیه و برای نشر به سربازانی که نقش مبلغان رسانه‌یی را نیز ایفا می‌کردند، فرستاده می‌شد.

آگاهان و کارشناسان دستگاه امنیت و جنگ روانی دولت پیشین افغانستان و نیروهای ناتو به خوبی آگاه اند که حجم، گستره و نظم تبلیغات طالبان در زمان شورش‌گری، از توان یک گروه شورش‌گرِ در حال جنگ بیشتر بود. حتی در یک مقایسه می‌توان ادعا کرد که داعش در اوج قدرت گیری میان سال های 2013 تا 2015 در عراق و سوریه، نتوانسته بود به پیمانه وسیعی از رسانه‌های اجتماعی استفاده‌ی هم‌سان و طولانی مدت چون طالبان را داشته باشد. البته عوامل دیگری نیز در انعکاس این تبلیغات و شدت آن نقش داشتند که در این نوشته فرصت بحث آن نیست اما باور یقینی کارشناسان و مسئولان امنیتی و دفاعی قبلی این بود که دستگاه تبلیغاتی طالبان از سوی سازمان استخبارات نظامی پاکستان به گونه ساعت‌وار به روز/آپدیت می‌شود و هماهنگی دسته های نظامی/عملیاتی با بخش تبلیغات و پروپاگاندای این گروه، بارها همه را غافلگیر ساخته بود.

نویسنده که ترندهای تبلیغاتی و پروپاگند این گروه را سال ها زیر نظر داشته است می‌تواند ادعا کند که تربیه کادرهایی به این خبرگی و مهارت تبلیغاتی، از توان دولت وقت افغانستان نبود و به همین دلیل کار تبلیغات نیروهای ملی دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی افغانستان تا سقوط کابل، ناقص و در برابر موجی از ابتکارات تبلیغاتی طالبان که از سوی ارتش و دستگاه‌های امنیتی پاکستان هدایت می شدند، ناکافی بود. این وضع از یک طرف آشفتگی و سردرگمی را در کار ضد تبلیغ به میان آورده بود و از طرف دیگر دست اندرکاران این عرصه  را در تشخیص اولویت‌های تبلیغاتی که تربیه کادرها یکی از پیش نیازهای آن بود، ناتوان ساخته بود.

پس از سقوط کابل

گذار از مرحله شورش‌گری به حکومت نام نهاد در کابل، طالبان را با سه چالش عمده در صحنه‌ی تبلیغات مواجه کرد. دست‌یابی به هدف (خروج نیروهای خارجی و سقوط دولت در کابل)  این گروه را در خلای کلان روایتی قرار داد. یکی از پنج روایت محوری طالبان برای «ادامه جهاد» حضور نیروهای خارجی در افغانستان بود که با تخلیه آخرین پایگاه خارجی (بگرام)، تحقق یافته بود. دومی، اعتراضات ضد طالبانی که به محض ورود این گروه به شهر کابل آغاز شد. سومی، شکل گیری جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود در پنجشیر بود. این سه مورد غیر قابل پیش‌بینی در عرصه تبلیغات برای این گروه بود. طالبان تصور نمی‌کردند که در هفته‌ها و ماه‌های نخستِ سقوط کابل، با مقاومت در پنجشیر و  اعتراضات مردمی و به ویژه زنان در شهرهای افغانستان روبرو شوند. طالبان در هر سه مورد یاد شده با نبود روایت مواجه بودند. دستگاه تبلیغاتی که طالبان از آن در جریان شورش‌گری سود می‌بردند، دیگر نمی‌توانست هسته های تبلیغاتی خود را با روایت های قبلی تغذیه کند یا هم صحنه‌ی تبلیغات عوض شده بود و این دستگاه توان پردازش اطلاعات و تعیین اولویت‌های تبلیغ را نداشت.

از طرف دیگر پوشش اعتراضات زنان و خبرهای مقاومت مسلحانه علیه این گروه با گذشت هر روز، عرصه کار رسانه‌یی را برای تبلیغات طالبان تنگ‌تر می‌ساخت. این گروه هر‌چند در آغاز نشان داد که در مواردی چون آزادی رسانه‌ها با نرمش برخورد می‌کنند اما به زودی دریافتند که با فضای باز رسانه‌یی حاکم در کابل، کار موثر تبلیغ و ضد تبلیغ ناممکن است. این گروه برای غلبه بر وضعیت، دست به سانسور رسانه‌ها، لت و کوب خبرنگاران و ترور آنها زدند. در مواردی آنها رسانه‌داران و خبرنگاران را خاموشانه مجبور به ترک کشور نیز ساختند. آنان پس از شش ماه تقلا توانستند همه صداهای مستقل و رسانه های آزاد را در افغانستان متوقف و به کنترل خود درآورند اما نزدیک به دوسال است که هنوز بر سه مشکل بالا در عرصه‌ی روایت‌سازی و تبلیغات فایق نیامده‌اند.

محور تبلیغات طالبان چیست؟

از هر منظری که دیده شود، تبلیغات گروه طالبان پس از تسلط بر کابل، مخصِ حکومت‌داری و تحکیم پایه های یک دولت نیست. این گروه در تولید محتوا کمتر از بیست درصد به این امر می‌پردازند و متباقی خلق روایت جهت حفظ مورال و انگیزه‌ی جهاد‌گری، مبارزه با عوامل اخلال‌گر داخلی ( اختلافات درونی این گروه)، حفظ حمایت و پشتیبانی گروه های فعال تروریستی دیگر و متحدان دیروز آنان در نبرد علیه نیروهای آمریکایی و دولت پیشین افغانستان است. روایت‌های که آنان سعی در ترویج آن دارند، همه معطوف به اتحاد گروه های غیر متجانس و چند ملیتی تروریستی است که با اهداف گسترش جهادِ جهانی در منطقه و فراتر از آن، متمرکز اند.

نویسنده که در جریان ماه‌های گذشته رسانه های اجتماعی مربوط به گروه طالبان، پایگاه های خبری، نشراتی و تبلیغاتی آنان چون؛ القلم، الااماره، رسالت نیوز، سلام پرس، المرصاد و … را زیر نظر داشته، دریافته است که این گروه علی‌رغم در دست داشتن یک تلویزیون (رادیو تلویزیون ملی افغانستان) و دها رادیوی محلی، هنوز بخش اساسی تبلیغات خود را از طریق رسانه های آنلاین و کاربران (اکانت‌های) شبکه های اجتماعی و به ویژه توییتر انجام می‌دهد. به عبارت دیگر، بدنه‌ی اصلی تبلیغاتی این گروه از کانال های رسمیِ اطلاع رسانی انجام نمی‌شود بلکه اتکای آنان هنوز بر مجاری غیر رسمی اما تاثیر گذار رسانه های اجتماعی است. محتویات این نشرات تکان دهنده و قابل تامل اند و نشان می دهند که این گروه بیشتر از اولویت های حکومت‌داری، ارائه‌ی خدمات و اطلاع رسانی شفاف برای تسهیل امورات روزانه باشندگان شهرهای افغانستان یا جلب حمایت مردم، به آجندا‌های تبلیغاتی قبلی، خلق روایت های جدید با آجندا‌های چون ادامه و گسترش دامنه جهاد به سایر کشورها، به ترغیب و انگیزش سربازان و صفوف و متحدان خود می‌پردازند. به طور مثال پایگاه نشراتی المرصاد که اخیرا فعال شده است، نشرات اش بیشتر به جنگ علیه «خوارج» که به تعبیر طالبان، گروه داعش است، تمرکز دارد. تبلیغات المرصاد در تلاش مشروعیت دادن به جنگ در برابر داعش همانند جنگ در برابر آمریکاست و طالبانی را که در جنگ علیه این گروه کشته می‌شوند، شهید و غازی می‌خواند. این رسانه، داعش را گروهی می‌داند که اهداف صلیبی و برنامه های محلی سازمان استخبارات مرکزی آمریکا (سیا) و موساد سازمان استخبارات اسرائیل را پیش می‌برد. محتویات المرصاد که بیشتر تراوش ذهنی یک فرد به نام قاری عبدالستار سعید است، نشان می‌دهند که نام‌برده مسئولیت خلق روایت‌ها علیه داعش را به عهده دارد.

پوشش اعتراضات زنان و خبرهای مقاومت مسلحانه علیه این گروه با گذشت هر روز، عرصه کار رسانه‌یی را برای تبلیغات طالبان تنگ‌تر می‌ساخت. این گروه هر‌چند در آغاز نشان داد که در مواردی چون آزادی رسانه‌ها با نرمش برخورد می‌کنند اما به زودی دریافتند که با فضای باز رسانه‌یی حاکم در کابل، کار موثر تبلیغ و ضد تبلیغ ناممکن است.

موضوعات دیگری که رسانه‌ها و پایگاه‌های نشراتی طالبان تبلیغ می‌کنند، حق زن در اسلام، بی‌حجابی و فساد در جامعه، شکست آمریکا، مبارزه علیه توطئه‌های یهود و آمریکا در منطقه، حمایت از مسلمان مستضعف در جهان، دفاع از سنگر، حرمت استشهادی و انتحاری ها، حمایت از علما، حمایت از فعالیت و حملات تحریک طالبان پاکستانی ( تی تی پی) و ترغیب آنان برای پیروی از نقشه‌ی راه طالبان در افغانستان جهت موفقیت در برابر «کفرستان» ( پاکستان)، واکنش به اتفاقات کشورهای اسلامی از جمله حرکت های ضد اسلامی در هند، زندانی شدن فعالان سیاسی اسلام‌گرا در بنگلادش، شهادت طلبی برای رهایی مسجد اقصی و تاکید بر ادامه «جهاد تا قیامت» (الجهاد ماضی الی یوم القیامه، قادمون یا اقصی)، حمایت از جهاد در سوریه، واکنش به اعدام ها از جمله  اعدام شیخ عوض القرنی در عربستان، زندانیان یمنی، تلاوت قرآن توسط کودکان در اندونیزیا و … است. کاربران طالبان در فضای مجازی تقریبا در میان نشر هر پیام و خبری، احادیث نبوی، آیات قرآنی مرتبط به موضوع و یا برداشت های شرعی خود را بازنشر می‌کنند. بخش دیگر از تبلیغات طالبان، پروژه های عمرانی و اقتصادی چون پروژه‌ی تاپی و بند کمال خان، معادن و منابع افغانستان از جمله معادن لیتیم و تیل و گاز است که پایگاه نشراتی القلم و سلام پرس در راس، به آن می‌پردازند.

بدون استثنا همه‌ی کاربران و پایگاه‌های نشراتی طالبان در شبکه های اجتماعی، فرمان های هیبت‌الله آخندزاده، رهبر این گروه را نشر و بازنشر می‌کنند. افراد تاثیر گذار دیگر که در واقع سخن و عمل آنها محور اصلی بخش تبلیغاتی طالبان شمرده می‌شوند، قاری عبدالستار سعید، خلیل حقانی، انس حقانی، سراج الدین حقانی، ملا فاضل (که قبلا کشته شده) مولوی محمد یعقوب، ملاعمر(رهبر پیشین این گروه)، ملا برادر، امیر خان متقی، ستانکزی، ذبیح الله مجاهد، شهید عبدالمنان نیازی، ملا تاجمیر جواد (معاون ریاست امنیت ملی طالبان) نور ولی محسود رهبر طالبان پاکستانی، اسامه بن لادن (رهبر پیشین شبکه القاعده) خلیل همراز، حافظ سعید، ندا محمد ندیم سرپرست وزارت تحصیلات عالی طالبان و مسئولان امنیتی و شورای علمای حاضر در کابل اند.

ترویج افکار و سخنان چهره‌های تاثیرگذار و الهام از کارکرد رهبران قبلی یا فعلی گروه‌های تروریستی در سراسر کشورهای اسلامی، بخشی دیگری از تبلیغات گروه طالبان است. عمده‌ی این تبلیغات متاثر از عملکرد افرادی چون، اسامه بن لادن، حافظ سعید، خالد سعید باطرفی، رهبری شبکه القاعده در شبه جزیره عربستان، ابومحمد الجولانی رهبر تحریر‌الشام (جبهه النصره قبلی – شاخه القاعده در سوریه)، عمر مختار محمد بنی فرحات المنفی، فرمانده و رهبر مبارزات مردم لیبی در برابر نیروهای ایتالیایی ( 1913)  و علمای دینی نامدار چون مولانا سید حسین احمد مدنی (پنجمین رئیس دارالعلوم دیوبند 1957) و مولانا حسین علی ندوی (هفتمین رییس ندوه العلمای لکنهو) است.

در مجموع آنچه طالبان برای انگیزش و فشرده شدن صفوف خود، متحدان و جامعه افغانستان از طریق پخش، نشر و بازنشر این پیام ها انجام می‌دهند باید زنگ هشداری به تمام دولت‌های منطقه و فرا‌منطقه باشد. از محتوای این تبلیغات می‌توان نتیجه گرفت که طالبان در حال پرورش نسل دیگری از جهادیون اند که با سلاح و امکانات بیشتر و با درس و الهام از «پیروزی و شکست آمریکا در افغانستان» به جهاد در منطقه و فراتر از آن ادامه خواهند داد. مبارزه با این تبلیغات هم‌چنان که کارشناسان این عرصه می‌دانند، کار ساده‌ای نخواهد بود و حتی در صورت شکست این گروه در صحنه‌ی نظامی، طالبان و حامیان‌شان با در اختیار داشتن منابر، مدارس و دستگاه‌‌های فعال شده برای جنگ تبلیغاتی، به «جهاد فکری» ادامه خواهند داد.

نوشته های هم‌سان

Back to top button