ادبیاتافغانستانفرهنگ و ادب

پژوهشی ره‌گشا در شناخت جغرافیای شاه‌نامه و ایران‌شهر

یعقوب یسنا

چند سال پیش با گروهی از فرهنگیان افغانستان که شادروان استاد ره‌نورد زریاب گل سر سبد این گروه بود به ایران دعوت شده بودیم. پیش از این‌که تهران برسیم چند روزی در مشهد ماندیم و در برنامه‌های فرهنگی در دانش‌گاه فردوسی و دانش‌سرای فردوسی در مشهد شرکت کردیم.
در دانش‌سرای فردوسی گرامی‌داشتی برای فردوسی برگزار شده بود که در آن بزرگ‌داشت استاد مهدی سیدی فرخد و چند استاد دیگر سخن‌رانی کردند، من نیز صحبت کردم. استاد سیدی در بزرگ‌داشت به نام‌جای‌های شاه‌نامه پرداخت و خبر از پژوهشی در این باره داد.
خوش‌بختانه چند روز پیش بانو شیرین سیدی کتاب (فرهنگ جغرافیای تاریخی شاه‌نامه) استاد سیدی را با دست‌خط استاد به من آورد. هنگامی زحمت استاد را دیدم، خواستم به پاس زحمت ایشان در باره‌ی معرفی جغرافیای شاه‌نامه که در واقع معرفی جغرافیای ایران بزرگ یا ایران‌شهر است، این یادداشت ناقابل را بنویسم.
پیش از این کتاب من کتاب‌های واژه‌نامه (در باره‌ی واژه‌های دُش‌وار شاه‌نامه)، فرهنگ لغت فرتس ولف، فرهنگ نام‌های شاه‌نامه‌ی رست‌گار فسایی، فرهنگ‌واره‌ی لغات و ترکیبات عربی شاه‌نامه‌ی سجاد آیدن‌لو، فرهنگ‌نامه‌ی شاه‌نامه‌ی صمد امیریان، نهادینه‌های اساطیری مهوش واحددوست و… را خوانده بودم. من نیز فرهنگ واژه‌های عربی شاه‌نامه را سال ۸۳ در افغانستان کار کرده‌ام. از این کتاب‌ها برای این نام بردم که این‌ها کارهای دانش‌نامه‌ای در باره‌ی واژه‌ها و نام چهره‌های شاه‌نامه است. کتاب استاد سیدی نیز در این ردیف پژوهش‌ها قرار می‌گیرد که به نام‌جای‌های شاه‌نامه پرداخته است.
جسته و گریخته این‌جا و آن‌جا به نام‌جای‌های شاه‌نامه اشاره شده است، اما در پژوهشی گسترده و دسته‌بندی‌شده‌ای‌که استاد سیدی ارایه کرده، ارایه نشده بود. پژوهش استاد سیدی از چند چشم‌انداز اهمیت دارد:
نخست معرفتی از نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه ارایه می‌کند که ما را به شناخت جغرافیای ایران بزرگ و ایران‌شهر ره‌نمون می‌کند. جغرافیایی‌که ما را آن فراموش کرده‌ایم، اما این پژوهش می‌تواند یادآوری‌ای باشد که بدانیم ایران بزرگ تا کجا بوده و جغرافیا و نام‌جای‌های آن دچار چه سرنوشتی شده‌اند.
مهم‌تر این‌که نام‌جای‌های شا‌ه‌نامه در این کتاب به صورت در زمانی و در طول تاریخ مورد بررسی قرار گرفته‌اند. مثلا آمو قبلا چه نام داشته و چرا و چه زمانی به جیحون تغییر نام داده است. روی‌کار آمدن اشکانیان، ساسانیان، عرب، مغول و… موجب چه تغییر و تحولی در نام‌جای‌ها در شاه‌نامه شده و این نام‌جای‌ها اکنون در کدام جعرافیاهای سیاسی قرار دارد.
بنابراین کتاب فرهنگ جغرافیای تاریخی شاه‌نامه فراتر از فرهنگ‌نگاری نام‌جای‌ها بررسی و تحلیل چگونگی تغییر و تحول در نام‌جای‌های شاه‌نامه است.
دوم آماری است‌که از نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه ارایه شده است. شش‌صد نام‌جای در این پژوهش بررسی شده که سه‌صد و شست آن اصلی است و دیگران آن مترداف‌نام‌ها استند. یعنی یک نام به چند صورت ذکر شده است.
در بررسی نام‌جای‌ها به این نیز پرداخته شده که نام‌جای طبق نام و نشان پیشین خود آمده یا تغییر کرده است. اگر تغییر کرده، چرا و چگونه تغییر یافته یا تغییر داده شده است.

پژوهش استاد سیدی معرفتی از نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه ارایه می‌کند که ما را به شناخت جغرافیای ایران بزرگ و ایران‌شهر ره‌نمون می‌کند. جغرافیایی‌که ما را آن فراموش کرده‌ایم، اما این پژوهش می‌تواند یادآوری‌ای باشد که بدانیم ایران بزرگ تا کجا بوده و جغرافیا و نام‌جای‌های آن دچار چه سرنوشتی شده‌اند.


سوم بحث جغرافیای اساطیری و پهلوانی و دوره‌ی تاریخی شاه‌نامه است. در دسته‌بندی جغرافیای اساطیری و پهلوانی با دوره‌ای نسبتا تاریخی که دوره‌ی ساسانیان است، تفاوت درنظر گرفته شده است. یعنی آن‌چنان‌که در دوره‌ی تاریخی می‌تواند نام‌جای‌ها مصداق‌پذیر باشند، در دوره‌ی اساطیری و پهلوانی شاید مصداق‌پذیر نباشند. از سوی دیگر در دوره‌ی اساطیری و پهلوانی شاه‌نامه نام‌جای‌ها بیش‌تر نمادین استند. مثلا از آغاز شاه‌نامه تا دوره‌ی فریدون سخن از پادشاهی جهان یا هفت کشور جهان است. گیومرت تا فریدون پادشاه جهان استند. جالب این است نام ایران نخستین‌بار در دوره‌ی ضحاک در شاه‌نامه نمایان می‌شود. در دوره‌ی فریدون است‌که به طور مشخص‌تر از ایران و برخِ کشورها سخن گفته می‌شود.
استاد سیدی در این پژوهش اشاره می‌کند “بعضی استدلال می‌کنند که شاه‌نامه اثری اساطیری و حماسی و ادبی است، نمی‌توان انتظار داشت‌که جغرافیایش عینی و واقعی باشد. این استدلال و دعوی با واقعیت چندان جور درنمی‌آید.” در باره‌ی بیش‌تر نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه می‌توان با استاد سیدی موافق و هم‌نظر بود. اما در شماری از نام‌جای‌ها می‌توان طوری دیگر برخورد کرد. این “طوری دیگر برخورد کرد” به این معنا است‌که به شماری از نام‌جای‌ها نباید مصادقی دید، بلکه معنادار دید. چنان‌که به شماری از شخصیت‌های شاه‌نامه نیز می‌توان معنادار دید نه مصداقی. مثلا گیومرت، هوشنگ، جمشید، ضحاک، آرش، گرشاسپ، فریدون و… واقعا شخصیت‌های مصداقی بوده یا روی‌دادها و روایت‌هایی استند که شخصیت‌انگاری شده‌اند.
به این اساس شماری از نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه به ویژه در دوره‌ی اساطیری و پهلوانی معنادار و نمادین اند، اما مصداقی نیست. البرز، مازندران، سیاوش‌گرد و… حتا ایران و توران از نام‌جای‌های نمادین و معنادار در شاه‌نامه اند.
من بنابه نظریه‌ی کزازی در کتاب رویا، حماسه و اسطوره، به اساس نظریه‌ی میرچاالیاده در کتاب‌های اسطوره، رویا، راز؛ اسطوره‌ی بازگشت جاودانه؛ و چشم‌اندازهای اسطوره و بنابه نظریه‌ی جلال ستاری در کتاب اسطوره‌ی ایران عرض می‌کنم.
البرز در تهران و در بلخ است. مازندران در ایران و بدخشان است. در شاه‌نامه از آمل به عنوان جای فریدون یاد شده است، اما مردم بامیان باور دارند دره‌ی آهن‌گران زادگاه کاوه‌ی آهن‌گر است و جغرافیای پادشاهی ضحاک، زادگاه فریدون و جغرافیای پادشاهی کیانیان را در بامیان می‌دانند و حتا تاکید می‌کنند که فریدون ضحاک را در پای‌موری شیبر بامیان که به غار ضحاک معروف است، حبس کرده است. پای‌موری محلی است‌که رودی در آن‌جا از سوراخی زیر زمین می‌رود و رود در محلی دیگر از زیر زمین بیرون می‌شود.
استاد سیدی اشاره‌ای معنادار و قابل تامل در باره‌ی جغرافیا و داستان‌های شاه‌نامه کرده، این‌که جغرافیای شاه‌نامه جدیدتر از داستان‌های شاه‌نامه است. برداشت من نیز در باره‌ی شماری از نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه این است‌که این نام‌جای‌ها از مطابقت‌های پسین است. مثلا ایرانی‌های نخستین نام‌جای‌های زندگی نخست خود را بر جغرافیاهایی‌که پسان ساکن شدند تطبیق دادند.
مصداق نام‌جای ایران همیشه جغرافیای سیاسی ایران امروز نبوده است. مصداق نام‌جای ایران نخست احتمالا در آسیای میانه بوده است‌که ایرانیان پس از مهاجرت از آن‌جا نام‌جای ایران را با خود آورده و در جاهایی‌که ساکن شده آن نام‌جای را مطابقت داده‌اند. بنابراین هر گروه و اقوام ایرانی، نام‌جای ایران و دیگر نام‌جای‌ها را با خود آورده‌اند و در محل‌هایی‌که جابه‌جا شده‌اند بر آن محل‌ها تطبیق داده‌اند.
جمشید، ضحاک، فریدون، کاوس و… در اوستا، در ادبیات فارسی، در ادبیات هندو و ساسنسکریت، در ادبیات کوردی، بلوچی و… استند. نام‌جای‌هایی از زادگاه و زندگی این چهره‌ها از هندوستان تا ایران، آذربایجای، کردستان عراق، افغانستان، تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان و… وجود دارند.
چند مصداقی بودن برخی از نام‌جای‌های شاه‌نامه بیان‌گر این است، بخشِ این نام‌جای‌ها از دوره‌ی آمده که هنوز اقوام ایرانی و هندو یک قوم و قبیله بوده و هنوز از هم جدا نشده بوده‌اند. بنابراین وقتی‌که جدا شده‌اند اقوام هندو و ایرانی شخصیت‌ها، روایت‌ها و نام‌جای‌های تاثیرگذار و اساطیری زندگی پیشین و مشترک خود را با خود آورده‌اند و با آن‌ها روایت زندگی و جغرافیاهای پسین خود را مطابقت داده و معنادار کرده‌اند.
در این‌که البرز محلی در تهران و بلخ است، از نظر مصداقی شکی وجود ندارد، اما جغرافیای نخست البرز کجا بوده و چگونه این دو محل نام‌گذاری شده، ارتباط می‌گیرد به این‌که شماری از نام‌جای‌های جغرافیای شاه‌نامه نمادین و معنادار استند، اما مشخصا مصداق‌پذیر نیستند.
اگر از این مباحث بگذریم، پژوهش فرهنگ جغرافیای تاریخی شاه‌نامه بسیار کتابی بااهمیت است و برای علاقه‌مندان شاه‌نامه، ایران‌بزرگ و ایران‌شهر و شاه‌نامه‌پژوهان لازم است این کتاب را داشته باشند. استاد سیدی در این کتاب برای مستندسازی نام‌جای‌ها به صدها بیت از شاه‌نامه‌ی خالقی مطلق ارجاع داده و مواردی‌که اختلاف‌پذیر بوده به بیت‌هایی از تصحیح‌های دیگر شاه‌نامه نیز ارجاع داده است‌که چنین مستندسازی و ارجاع‌دهی کاری آسان نیست.
این یادداشت را با چند بیت شاه‌نامه که استاد سیدی نیز در کتاب خود آن‌ها را نقل کرده است، پایان می‌بخشم. در این بیت‌ها اشاره به شهرهای ایران آن روزگار شده است:
“…
دگر تالقان‌شهر تا پاریاب
همیدون رو از بلخ تا اندراب
دگر پنج‌هیر آید و بامیان
درِ مرز ایران و جای کیان
دگر گوزگانانِ فرخنده‌جای
نهادست نامش جهان کدخدای
دگر مولتان آید و بدخشان
همین‌ست از این پادشاهی نشان
فروتر دگر دشت آموی و زم
که با شهر ختلان درآید برم
چو شکنان و چون ترمذ و ویسه‌گرد
بخارا و شهری که هستش به گرد
همیدون برو تا درِ سغد نیز
نجوید کس آن پادشاهی بنیز

نوشته های هم‌سان

هم‌چنان بنگرید
Close
Back to top button