ویژه بانوان

دختران گوش به‌زنگ افغانستان

افرا

هر اول حمل که بوی بهار، نوروز، هفت میوه و سایر آمادگی ها در خانه های مردم افغانستان شور می آفریند، در خانه های دختردار ها هنگامه‌ی خریدن و شستن و اطو کشی لباس سیاه مکتب و چادر سپید ململ نیز جنب و جوش دلپذیری داشت. اما این سال باز رنگ سیاه و سپید فقط بیرق دگم اندیشی طالبان بی فرهنگ و متحجر را به ذهن آورده و قداست کلمه‌ی یکتاپرستی و پیامبرش را نیز معشوش کرده است.
دنیای غریبیست. رینا امیری یک تصویر جمعی با همکاران (چییییز گوی خندان) را در کنار ملاله‌ی پاکستانی با لباس های یاقوتی رنگ و شرنگ‌دارش در توییتر پست کرده و برای این‌که شاید جفای رفته بر سرنوشت «دختر افغانستان» را از یاد نبرده با یک زن پاکستانی ملاقات کرده است. امسال مثل سال پار و سال پار نیز مثل آن پنج سال سیاه دگر خبری از زنگ مکتب نیست. در عوض ناله ای قفل و زنجیر بسته به دروازه ها و دست و پای زنان و دختران سرزمین ماست که چون سال های برده داری با آواز های محزون اسیران عجین میشد.
ای چه رسمیست و چه قانونیست؟
جهان در حال فراموش کردن افغانستان و سرنوشت مردمش است. جهان در حال خیانت کردن به افغانستان است. دخترکان تازه بالغ و حتی زیر سن زود زود به شوهر داده میشوند. ترس و مقاومت جایش را به عادت و تسلیمی می‌دهد . دختران زیادی در سال گذشته خودشان را حلق آویز کردند. شاید هم در زیر تن های شهوت آلود مردان شهر زنده به گور شدند. زنان و دختران زیادی به نام غیرت تنیده از بافت اجتماعی و وقاحت گرفته شده از حاکمیت طالب وحشی و بدوی کشته شدند، تحقیر شدند و با انواع خشونت ها دست و پنجه نرم میکنند. درین وحشت‌سرا بهاری که می‌رسد نه بوی خوشی از نوروز دارد و نه هم بیرون شدن از شبستان و امیدی به سوی بهروز.
مردم افغانستان اگر این بار کوتاه بیایند، دنیا و جهان به نوکر منشی و سپردن بی‌چون و‌چرای سرنوشت این قوم بی‌اتفاق و لجوج به قمر گستاخ شأن در منطقه (پاکستان) اکتفا کرده و زهر خند کریه‌المنظر خلیلزادی نقش ابدی نقشه‌ی افغانستان ، خون جوانان، داغ های دل مادران و چشمان قشنگ و اشک آلود دختران دیار ما خواهد ماند.
برای این مبادایی باید تمام نیروهای ضد طالب و جهالت پیشه از حلقه‌ی منافع شخصی، سمتی ، مذهیی، زبانی و قومی برون شده و با درس گرفتن از اشتباهات گذشته به جبران خطاهای قدیم کنار همدیگر بیاستند. این هیولای چند سر جز مشت بسته‌ی مردم افغانستان با هیچ طلسم دگر شکست خوردنی نیست.


به امید بهار وطن و خروش همگانی در چمن.

نوشته های هم‌سان

Back to top button