خودکشی قابل پیشگیری است
نیلوفراکرم
خودكشى كلمۀ است كه هر روز بيشتر از دیروز میشنويم و با هر بار شنیدن آن دچار ترس و نگرانی میشویم، گويا تنها آنانى كه دست به اين عمل میزنند، جرأت رویارویی با آن را دارند. بدون تردید خودکشی در هر جا، هر خانواده و هر جامعهای که اتفاق بیفتد، عوارض نامطلوبی را برجای میگذارد. خودکشی میتواند عامل برای شروع یا بروز بیماریهای جسمی و روانی و حتی متلاشی شدن خانواده شود و از جانب دیگر باعث ایجاد نگرانی، ناراحتی و ترس در جامعه گردد.
در چند ماه گذشته رسانهها از سه مورد خودکشی در یک روز و ۲۷ مورد در دو ماه، از ولایتهای مختلف در افغانستان گزارش دادهاند که با مقایسه به میزان سالانۀ خودکشی در سطح جهان، رقم وحشتناک و نگران کنندۀ است. آنچه نگرانیها در این مورد را بیشتر میسازد اوضاع ناگوار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنونی است. در ممالک دیگر زمانی که نرخ خودکشی بلند میرود، متخصصان حوزههای مختلف دور هم جمع شده و برای پیشگیری از خودکشی راهکار ارایه میکنند و به تدوین استراتیژی میپردازند. در افغانستان و بهویژه در شرایط کنونی حتی تصور چنین چیزی محال به نظر میرسد. بنابراین، بار این مسوولیت بر دوش خانوادهها است تا با تشخیص علایم و نشانهها و با توجه و حمایت عاطفی متداوم از وقوع این اتفاق برای عزیزان شان جلوگیری کنند. نویسنده امیدوار است این مقاله در آگاهیدهی در زمینه خودکشی و در نهایت در پیشگیری از وقوع بیشتر آن در سطح جامعه، مفید واقع گردد.
خودکشی و اقدام به خودکشی که یکی از رفتارهای ضداجتماعی و یک آسیب اجتماعی به شمار میآید، یک پدیدۀ چندوجهی متأثر از عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی است. اين پديده در تمام جوامع اعم از سنتی و پیشرفته وجود داشته و توجه بسیاری از محققان رشتههای گوناگون از جمله روانشناسی را به خود جلب کرده است. وقوع خودکشی در سالهای اخیر روند فزایندهای را به خود گرفته است که نه تنها موجب افزایش تنش و نگرانی در بین جوامع گردیده است، بلکه همه جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. این افزایش در هزارهی سوم به حدی نگران کننده بوده که سازمان بهداشت جهانی روز ۱۰ سپتامبر را روز پیشگیری از خودکشی نامگذاری کرده است.
خودکشی از دو لغت لاتین یعنی SUI به معنی «خود» و Caedere به معنی «کشتن» مشتق شده است و در زمان حاضر به صورت «کشتن خود » نه بلکه به صورت «خودکشی» استعمال میشود. این اصطلاح برای اولین باردر سال ۱۷۳۷ توسط دفونن فرانسوی به کار گرفته شد. دست یافتن به تعریف جامع برای خودکشی کار آسانی نیست. ملاک کار اکثر کسانی که خودکشی را تعریف کردهاند، تعریف ارایه شده توسط امیل دورکیم است که «خودکشی را حالتی از مرگ میداند که نتیجۀ مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را آگاهانه انجام داده است». خصوصیت مشترك میان تمام افرادي که اقدام به خودکشی میکنند داشتن این باور است که خودکشی تنها راه غلبه بر احساسات غیر قابل تحمل است و کشش خودکشی در این است که در نهایت به این احساسات غیر قابل تحمل خاتمه میبخشد.
خودکشی معمولاً به صورت خودکشی انجامیافته (Complete Suicide)، اقدام به خودکشی (Suicide Attempt) و افکار خودکشی تظاهر میکند. خودکشی انجامیافته شامل همه مواردی میشود که شخص با انجام یک عمل انهدامی و تخریبی صدمهای به خود وارد میکند که منجر به مرگ میشود. اقدام به خودکشی شامل آندسته اقداماتی میشود که شخص به منظور از بین بردن خود انجام میدهد، و لیکن منجر به مرگ نمیشود. از این نوع خودکشی تحت عناوین مختلف مانند خودکشی ناقص، خودکشی ناموفق، ژست خودکشی و… یاد میشود. افکار خودکشی شامل اشتغالات ذهنی راجع به نیستی و تمایل به مردن است که هنوز جنبۀ عملی به خود نگرفته است.
آمارهای سازمان جهانی بهداشت، نشان میدهد که سالیانه حدود هفتصدهزار نفر به دلیل خودکشی موفق جان خود را از دست میدهند و خودکشی در ردیف چهارمین علت مرگ و میر در میان افراد ۱۵ تا ۲۹ ساله بیشتر کشورهای جهان است. مطالعات نشان دادهاند که با بالا رفتن سن، احتمال خودکشی بیشتر میشود، هرچند اخیراً افزایش شدید میزان خودکشی در نوجوانان و جوانان در سرتاسر جهان باعث بروز نگرانیهایی شده است. احتمال اقدام به خودکشی در زنان سه برابر مردان است، اما میزان خودکشی موفقیتآمیز در مردان چهار برابر زنان است به این دلیل که مردان روشهای مرگبارتری(مثل اسلحه یا پریدن از ارتفاع) را برای کشتن خود انتخاب میکنند. خودکشی یک مشکل پیچیده است که علل یا دلایل متعددی دارد و در نتیجه تعامل عوامل متعدد زیستی، روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی بوجود میآید.
دیدگاه زیستی با توجه بهآمارهای مربوط به تاریخچه خانوادهگی خودکشی به این که عوامل زیستی میتواند خیلی از افراد را برای انواع حالت های بالینی آماده کند که به گرایش خودکشی منجر میشود، تأکید میکند. دیدگاه روانی، اقدام به خاتمه دادن زندگی را تلاشِ برای نوعی برقراری ارتباط میانفردی میداند. بدین معنا که افرادی که دست به خودکشی میزنند، سعی دارند نیازهای روانی ناکام شدۀ خود را به آگاهی افراد مهم در زندگی شان برسانند. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که ۳۹ درصد کسانی که اقدام به خودکشی کرده بودند، عزم مردن داشته اند و ۴۷ درصد نمیخواستند بمیرند، بلکه میخواستند«فریاد استمداد» خود را به گوش دیگران برسانند تا مردم از درد و ناامیدی آنها آگاه شوند. بِک (Beck) که از دیدگاه شناختی به مسئله خودکشی نگاه میکند، معتقد است که خودکشی ابراز احساس ناامیدیِ است که آغازگر آن، برداشت فرد از حل نشدنی بودن فشارهای روانی در زندگی است.
از سوی دیگر طرفداران نظریه روانی معتقدند که تجربۀ بیماریهای روانی مانند افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلالات شخصیت، اختلال وحشتزدگی، الکلیسم و سوءمصرف مواد یکی از دلایل اصلی اقدام به خودکشی بوده و ناامیدی، احساس پوچی، عزت نفس پایین، داشتن خویشاوند نزدیک با آشفتگیهای روانی از پیشبینی کنندههای روانی خودکشی به شمار میروند.
در نظریههای اجتماعی ـ فرهنگی به نقش عوامل اجتماعی در اقدام به خودکشی تأکید میشود. قدیمیترین و مشهورترین نظریه اجتماعی ـ فرهنگی در رابطه به خودکشی به امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی تعلق دارد. به عقیده دورکیم علت اصلی خودکشی احساس بیگانگی با جامعه است. دورکیم در یک طبقهبندی، خودکشی را به چهار نوع تقسیم میکند:
۱. خودکشی خودخواهانه: میزان بالای خودکشی خودخواهانه در جوامع، اجتماعات و گروههایی دیده میشود که فرد به واحد اجتماعی بزرگ متصل نشده است و فشارهای اجتماعی نمیتواند او را علیه رفتار «خود ویرانگر» تحت تاثیر قرار دهد. این نوع خودکشی میتواند حاصل احساس تنهایی، درونگرایی یا نوعی اختلال روانی باشد.
۲. خودکشی دیگرخواهانه: خودکشی خودخواهانه وقتی حادث میشود که وحدت و انسجام در جامعه پایین باشد ولی خودکشی دیگرخواهانه در نتیجه وحدت بیش از حد جامعه صورت میگیرد و فرد را مجبور به خودکشی میکند. معمولاً افرادی که خودکشی دیگرخواهانه میکنند این عمل را وظیفه خود میدانند. خودکشی فرمانده کشتی در حال غرق شدن و یا خودکشی زن هندی شوهر مرده مثالهایی از این نوع خودکشی است.
۳. خودکشی ناشی از بیهنجاری و نبود معیارهای فرهنگی: این نوع خودکشی زمانی رخ میدهد که قوانین و نظم در جامعه در هم شکسته و جامعه دچار بحران های شدید اجتماعی و اقتصادی باشد. در این نوع خودکشی فرد در نهایت و بعد از تلاش زیاد زندگی را سراب، بی معنا، پوچ و بی فایده می یابد و در نتیجه خودش را میکُشد.
۴. خودکشی تقدیرگرایانه یا جبری: همانطوری که خودکشی از نبود معیارها و احساس بی نظمی در جامعه ناشی می شود، از احساس بیش از حد «بی قدرتی» نیز ناشی میشود. بی قدرتی به حالتی گفته می شود که فرد قادر به تحت تاثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نباشد. به طور مثال، یک زندانی که دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارد و امید خود را برای رهایی از زندان از دست داده است، ممکن است دست به خودکشی بزند. خودکشی دارای یک سلسله علایم و نشانه های قبل از اقدام است که در زیر به چند مورد آن اشاره میشود.
۱. افسردگی، خودمشغولی و کنارهگیری؛
۲. تغییرات ناگهانی در رفتار مانند بی قراری و ناآرامی و آرامش ناگهانی بعد از یک دوره افسردگی یا بدخلقی؛
۳. صحبت مستقیم یا غیرمستقیم دربارۀ خودکشی با جملات مانند «کاش من هم، میمردم»، «فایده زندگی چیست»، «دیگر لزومی ندارد کسی برای من نگران باشد» و «برای من دیگر آخر خط است»؛
۴. سابقۀ اقدام به خودکشی؛
۵. ناامیدی عمیق و
۶. بخشیدن لوازم شخصی برای دیگران، به ویژه لوازمی که برای فرد ارزش و اهمیت خاص دارد.
مسلم است که خودکشی یک شبه اتفاق نمیافتد و افرادی که قصد خودکشی دارند رفتارهای مشخصی از خود بروز میدهند که نشان دهنده وجود افکار خودکشی در ذهن شان است. خودکشی به عنوان یک مشکل جدی بهداشت عمومی، توجه زیادی میطلبد، اما متأسفانه پیشگیری و کنترل آن کار سادهای نیست. پیشگیری از خودکشی در صورتی امکان پذیر است که مجموعهای از فعالیتها اعم از فراهم کردن شرایط خوب اجتماعی، اقتصادی، امکانات برای درمان مؤثر اختلالات روانی، انتشار مناسب اطلاعات و آگاهی دهی در تعامل با یکدیگر صورت گیرد. در کشورهای متمدن امروزی خودکشی یکی از آسیبهای مهم اجتماعی به شمار رفته و برای پیشگیری از آن انواع مختلف استراتیژیها در سطح خانواده، مکتب و اجتماع طرح میشود. با توجه به این که تمام این موارد و آن هم در شرایط کنونی در افغانستان متنفی است، خانوادهها میتوانند با تشخیص علایم و نشانهها و با حمایت عاطفی بدون قید و شرط از وقوع این اتفاق بکاهند.
——————————————————————————————————————-
منابع:
ابراهیمی بهار، نسرین،1394،علل و عوامل خودکشی و راه های پیشگیری از آن،کنفرانس ملی روانشناسی علوم تربیتی و اجتماعی،بابل
بخشی زاده، طاهر و علایی، محسن.(۱۳۹۰). «خودکشی معضلی اجتماعی». فصلنامه تخصصی پلیس آذربایجان شرقی، سال اول، شماره ۱، ص۳۵-۱۵.
خدیوری، رضا و همکاران.(۱۳۸۴). «تاثیر آموزش مهارتهای زندگی در زمینه پیشگیری از اقدام به خودکشی در زنان شهرستان اردل». مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام. دوره سیزدهم، شماره اول، ص۲۰-۱۳.
شیرزاد، جلال و قره داغی، جابر.(۱۳۸۶). «بررسی روشها و علل خودکشی های منجر به فوت ارجاع شده به سازمان پزشکی قانونی کشور در شش ماه اول ۱۳۸۳». مجله علمی پزشکی قانونی، دوره ۱۳، شماره ۳، ص ۱۷۰-۱۶۳.
صدیقی، ذبیح الله.(۱۳۹۶). آسیب شناسی اجتماعی. چاپ چهارم، کابل: انتشارات سعید.