گزارش ها

جنگ‌ پنهان مولوی مهدی بلخابی با طالبان

بهارچوپان

گروه طالبان که در دهه هفتاد از حاشیه های قبایل و از دل نظریه یا ضرورت ” عمق استراتژیک ” کشور پاکستان، سر برداشت الی فروپاشی ظاهری در سال ۲۰۰۱ ساختار یکدست قومی داشت. در آن دوره عناصر و افراد “غیر خودی” به ساختار گروه طالبان کمتر راه یافته بودند و یا اصلاً موجود نبودند. هر چند این ویژگی گروه طالبان تا هنوز پر جا مانده است و جز چند تن محدود، رهبری گروه طالبان و امارت خود خوانده آنها را افرادی متعلق به یک قوم از اقوام ساکن کشور تشکیل میدهد، اما آنها برای ارائه تصویر “افغانستان شمول” از خود، به سرباز گیری از میان اقوام دیگر نیز پرداخته و یکی دو تن را در صفوف نیرو های جنگی و ساختار امارت نیز پذیرفتند.
اما در شورای رهبری گروه طالبان که تحت رهبری هیبت‌الله است، هیچ غیرپشتونی حضور ندارد؛ حتا اعضای شبکه‌ی حقانی نیز برای این شورا بیگانه اند. این شورا در قندهار حضور دارد و از زمان ملا عمر تا این دم، همین‌گونه بوده است. در اسناد رسمی از این شورا به نام شورای قندهار نیز یاد شده است.
بخش دوم هم کسانی هستند که پس از رییس الوزرا در بدنه‌ی حکومت حضور دارند. در این بخش نورالدین عزیزی، سرپرست وزارت تجارت و صنایع از ولایت پنجشیر، رییس دادگاه عالی، از ولایت بدخشان، فصیح الدین، رییس ستاد ارتش از ولایت بدخشان، فرمانده قوای هوایی طالبان از ولایت بدخشان، وزیر اقتصاد از ولایت بدخشان، عبدالسلام حنفی، معاون رییس الوزرا ازبیک‌تبار، وزیر زراعت و مالداری، ازبیک‌تبار، هستند. عبدالسلام حنفی در آغاز به عنوان معاون مالی و اداری رییس الوزرا معرفی شده بود که چند هفته پس از معرفی، ملا برادر به جایش معرفی شد و او معاون ماند، اما در یک بخش از نظر افتاده و بی صلاحیت‌.
یک شمار دیگر هم در برخی ولایات به عنوان والی و معاون والی حضور دارند.
معاون وزارت اقتصاد و وزارت صحت عامه هم از قوم هزاره است.
رهبری طالبان، از همان آغاز نه تنها در حصار قوم محصور بودند، بلکه درگیرملاحظات مذهبی نیز بودند و هنوز نیز هستند.
عده‌یی از سران طالبان شدیداً درگیر اختلافات مذهبی بوده و هستند و جز مذهب حنفی، مذاهب و فرقه های اسلامی دیگر را رد می کنند و نمی‌پذیرند. البته تعبیر و تفسیر آنها از مذهب حنفی نیز تحت تاثیر مناسبات و ساختار قبیلوی شان و آموزه های افراطی مدارس پاکستانی قرار داشته که به قول اسلام شناسانی چون خواجه بشیراحمد انصاری و محمدمحق از حنفیت اصیل خیلی فاصله دارد.
اما تیغ کین طالبان که به تکثر قومی و مذهبی جامعه افغانستان باور، اعتنا و احترام ندارند، همیشه متوجه مردمان اهل تشیع افغانستان بوده و میباشد.
باری ملا عبدالمنان نیازی (1374 1400 خورشیدی) از اعضای اصلی طالبان در دهه هفتاد، که پس از تصرف ولایات شمال کشور، از سوی طالبان بعنوان والی بلخ گماشته شد، در خطبه نماز جمعه گفته بود، که شعییان نخست باید مسلمان شوند، سپس امارت اسلامی در باره بیعت آنها تصمیم خواهد گرفت. نامبرده در سخنرانی دیگری که نوار ویدئویی آن نیز موجود است، مدتی پیش از کشته شدن گفته بود که او روزانه صد ها تن هزارۀ شیعه را به قتل رسانیده و از قتل آنها باک و امتناع ندارد و هر وقت دستش برسد باز خواهد کشت. با توجه به اینکه ملا نیازی پیش از انشعاب از بدنه گروه طالبان و نپذیرفتن رهبری ملا اختر منصور، از دانه درشت های گروه طالبان بود که مدت زیادی سمت سخنگوی این گروه را نیز بعهده داشت، می‌توان گفت که نظر او نظر رسمی اکثریت رهبری طالبان بود با این تفاوت که ملا منان نیازی از بازگو کردن مکنونات قلبی ابا نداشت ولی دیگر سران طالبان “تقیه” می‌کردند. رفتار طالبان با فرماندهان ازبیک تبار، نظیر مخدوم عالم که توسط “استخبارات” این گروه دستگیر و برای مدتی در زندان امارت بسر برد و برکناری عبدالله عمری و صلاح الدین ایوبی از فرماندهی واحد های نظامی مستقر در شمال و تعین آنها در سمت های پایین اداری را میتوان نشانۀ از بی‌اعتمادی رهبری طالبان به فرماندهان “غیر خودی” دانست. اما دامنه این بی اعتمادی ها به فرماندهان ازبیک تبار، محدود نمانده، در این اواخر خبر های از برهم خوردن روابط امارت طالبان با مولوی مهدی مجاهد، نیز شنیده میشود. مولوی مهدی مجاهد، که از او با لقب اولین هزارۀ طالب یا اولین فرمانده هزارۀ تبار طالب نیز یاد می کنند، از روستای تهیدست «هوش» در ولسوالی بلخاب سرپل است و اوایل زندگی خود را در فقر و نداری سپری کرده و میزان تحصیلات او نیز بدرستی معلوم نیست. نامبرده در سالهای ۱۳۸۸۱۳۸۹ به جرم آدم ربائی برای ده سال به زندان رفت اما پس از سپری نمودن ۳ سال شامل عفو شده و آزاد شد.
پس از آزادی رابطه‌اش را با آقای محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی ترمیم نمود و پس از بدست آوردن سلاح دسته‌یی از افراد را مسلح ساخته و برای در اختیار گرفتن کنترل معدن ذغال سنگ منطقه که یکی از بزرگترین معادن در کشور است بار ها با نیرو های حاکمیت محلی درگیر شد.
در یک درگیری بین مهدی و نیروهای دولتی در سال ۱۳۹۷ مدیر امنیت ملی بلخاب با شش تن از افرادش کشته شدند و در این درگیری هشت تن از افراد مهدی نیز جان باختند.
این درگیری و کشته شدن نیروهای دولتی، مولوی مهدی را به اجبار در صفوف طالبان قرار داد و راه برگشت به دولت را از وی گرفت.
پس از ۱۳۹۷ طالبان، نامبرده را مورد استقبال قرار داده و باری او را به عنوان ولسوال بلخاب نیز تعین کردند.
پس از اشغال دو باره افغانستان توسط گروه طالبان، مهدی بلخابی به عنوان رئیس امنیت بامیان گماشته شد ولی به زودی به عوض او نقیب الله مشهور به بلال از فرماندهان واحد انتحاری طالبان به این سمت معرفی گردید.
مدتی قبل درگیری شدید میان افراد مولوی مهدی و مولوی مقبل فرمانده قطعه سرخ طالبان، رخ داد که به تعقیب آن مهدی بلخابی آن حادثه را سو قصد به جان خودش قلمداد نمود.
همچنان او در گفتگو با روزنامه صبح کابل، گفت که مردم اهل تشیع با “امارت اسلامی” احساس بیگانگی میکنند.
گزارش های اکنون در دست است مولوی مهدی بلخابی به زادگاه خود برگشته است و تعداد زیادی از افراد خود را مسلح ساخته، از وسایط نقلیه‌ی حامل ذغال سنگ هر عراده پانزده هزارروپیه بنام حق العبور، می‌گیرد و پول های را که از این طریق بدست می‌آرد، برای خرید اسلحه به ویژه تفنگ دور زن مجهز با دور بین شب و سلاح ثقیل خرچ می‌کند.
منابع میگویند هر چند طالبان تا هنوز بالای مهدی مجاهد، حمله نکرده و با او وارد جنگ نشده اند، اما جنگ پنهان میان امارت و مهدی بلخابی، مشهور به مولوی مهدی مجاهد، دیریست آغاز شده و به گونه پنهان ادامه دارد.
بر علاوه خبر میرسد که رابطه طالبان با یکی از افراد با نفوذ در دایکندی بنام باقرمبلغ زاده که در حالت اتحاد غیر رسمی با طالبان بسر میبرد نیز برهم خورده و دو طرف با هم قطع رابطه کرده اند.
هرچند سر انجام مهدی بلخابی و باقرمبلغ زاده را نمی‌توان پیش بینی کرد؛ اما آنچه روشن است این است که امارت طالبان به آهستگی متحدان اندک خویش را در میان اقوام دیگر افغانستان از دست میدهد و نبرد پنهان میان متحدان پیشین درحالی‌که افعانستان روزانه شاهد باز شدن جبهات فعال در برابر طالبان است، به موریانه‌ی می‌ماند که پایه های لرزان حاکمیت غیرمشروع و قومی طالبان را به سرعت می‌خورد.

نوشته های هم‌سان

Back to top button