کهن الگوی شعر
نویسنده :عالمپور عالمی استاد دانشگاه
آریا پرس
«اسطوره از مفاهیمی استکه همواره با ادبیات پیوند تنگاتنگ داشته است. به باور اسطورهشناسان و ادیبان: سرنوشت یکی به دیگری وابسته است». پیش از اینکه در رابطه به رابطهی ادبیات با اسطوره صحبت کنیم؛ بهتر است کهن الگوی شعر را به معرفی بگیریم و بعد به آن مساله بپردازیم!
نویسندهی این اثر ارزشمند، استاد میرخسرو واصفی است. واصفی آموزگارِ دانشکدهی زبان و ادبیاتِ گروهِ پارسی دری در دانشگاه البیرونی میباشد. واصفی در کنار تحقیق و پژوهش، شعر نیز میسراید، دو مجموعهی شعری و کتابی در زمینهی عروض به چاپ رسانده است.
«کهن الگوی شعر» در ۲۲۹ ورق در بهارِ سالِ ۱۴۰۰ از سوی انتشارات امیری در کابل چاپ شده است. موضوع کتاب، بررسی ردپای اساطیر در شعر میربهادر واصفی است. کتاب چهار بخش دارد. بخش نخست: شناخت اسطوره، بخش دوم: نگاه گذرا به زندهگی و آثار میربهادر واصفی، بخش سوم: شناخت اسطورههای آریایی و بازتاب آن در اشعار میربهادر واصفی، بخش چهارم: شناخت اسطورههای سامی و بازتاب آن در اشعار میربهادر واصفی، میباشد.
میر احمد خسرو واصفی، نویسندهی رسالتمند این کتاب، در ابتدا به چیستی اسطوره میپردازد اسطوره را به معرفی میگیرد. در بخشِ نخستِ این اثرِ ارزشمند، از چیستی اسطوره؛ اسطوره، مفهومسازی طبیعت، اسطوره و ادبیات سخن گفته است. استاد واصفی، از چشماندازهای متفاوت بهاین موضوع پرداخته و از نظریههای اسطورهشناسان نیز بهره برده است. «پژوهش در اسطوره به عنوان نوعی از جهانبینی انسان، از همان ارزش فرهنگییی برخوردار است که دیگر جهانبینیهای انسان (علمی و فلسفی) برخوردار میباشد. اسطوره نه تنها در جهانبینی انسان باستان، بلکه در جهانبینی انسان معاصر نیز تاثیر دارد. اسطورهسازی از ویژهگیهای انسان و از امکانِ ذهن آدمی استکه این امکان سبب خلق اسطورههای نو میشود…».
در بخش دومِ کتاب، نگاهِ گذرا به زندهگی و آثار میربهادر واصفی شده است. از نظر من این بخش، باید در بخشِ نخستِ کتاب قرار میگرفت. همانطوریکه در بخش نخست به چیستی اسطوره پرداخته شده است و اسطوره را از نقطهنظرهای گوناگون، معرفی و بررسی کردهاست؛ بههمان شکل ابتدا باید میربهادر واصفی، معرفی میشد سپس آثارش مورد بحث و بررسی قرار میگرفت.
بخش سوم کتاب، ما را به جهانِ از اسطورههای آریایی آشنا میسازد. آوردن و پیگرفتن اسطورههای آریایی در این بخشِ کتاب، بسیار منطقی و سنجیده شده است. شناختِ اسطورههای آریایی یکی از نیازهای اساسی انسان معاصر، است. شناختِ اسطورههای آریایی، پیش از اسطورههای سامی، الزامی است و ما را در امرِ بهتر شناختن اسطوره، کمک میکند. در این بخش، در کنار اینکه اسطورههای آریایی به معرفی گرفته شدهاند؛ بازتاب آنها در شعر میربهادر واصفی هم ارایه گردیده است. نمونههایی آورده شده است که نمادهای اساطیری بازتاب یافته است و سپس به بررسی گرفته شده است. «منظور از اسطورههای آریایی و سامی در اشعار میربهادر واصفی، معرفی اساطیر، پهلوانان، جنگآوران و جانورانی است که در شاهنامهی فردوسی و اوستا بازتاب یافته است و شاعر آگاهانه آنها را در شعر خود بهکار برده است.
اسطورههاییکه در اشعار واصفی بازتاب یافتهاند: زرتشت، آز، اهریمن، خشم، دیو، دروغ مرگ، جام جم، ضحاک، زال، رستم، رخش، سیمرغ، هما، جان یا اهو، دین، بوی، روان، فروهر استند که از جملهی اسطورههای آریایی به حساب میآیند. این نمونهها بازتاب یافتهاند توسط نویسندهی کتاب به بررسی گرفته شده است.
بخش چهارم کتاب، به شناخت اسطورههای سامی و بازتاب آن در اشعار میربهادر واصفی پرداخته شده است. داستان حضرت آدم، آفرینش آدم، سجدهی فرشتهگان بر آدم و سرکشی شیطان، اسطورهی آدم و شیطان و راندن آدم از بهشت، روز الست،حضور حضرت محمد (ص) در پیشانی حضرت آدم به شکل نور و سلام گفتن حضرت آدم، بار امانت، کشته شدن هابیل توسط قابیل، بهشت و دوزخ، طوفان و کشتی حضرت نوح، نابودی قوم عاد، بهشت خودساختهی شداد…، نابودی قوم ثمود، داستان خلیل و نمرود، بت شکنی ابراهیم خلیل، سرد شدن آتش بر ابراهیم خلیل، داستان حضرت یوسف، نجات یوسف (ع)، یوسف و زلیخا، پیراهن حضرت یوسف، داستان حضرت موسی (ع)، اژدها و عصای حضرت موسی، موسی و فرعون، موسی و آتش طور، موسی و خضر، سخن شنواندن خداوند موسی را از درخت، داستان حضرت سلیمان، ربودن نگین سلیمان توسط دیو، مرغ سلیمان، انتقال تخت بلقیس، سلیمان و مور، علت آفرینش جهان، معراج و عروج حضرت محمد مصطفی (ص) و جن از جمله اسطورههای سامی است که در اشعار میربهادر واصفی بازتاب یافته است. نویسنده با آوردن نمونهها به بررسی و چیستی آن اسطوره نیز پرداخته است و در این زمینه نیز با قامتِ بلندِ قلمِ خود، حق سخن را ادا کرده است.
در اخیر باید اضافه کنم که این کتاب، ارزش داشتن، خواندن و مطالعه کردن را دارد. با زبانِ نگارشی شیرین و روان نگاشته شده است. محتوای پر مغز کتاب، سندی بر تحقیقی و پژوهشی بودن این اثر ارزشمند است. نویسنده در این پژوهش به سهم افغانستان در شاهنامه، اوستا و اسطوره پرداخته و روشن کرده است. به جرأت گفته میتوانیمکه اینکار، در حوزهی زبان فارسی دری از ارزش و اهمیت ویژهیی برخوردار است. برای استاد واصفی گرامی موفقیت آرزو دارم.