تنیـده یادِ تو در تار و پـودم میـهن ای میـهن…
مطهره امیری
سالِ نخستِ نظام پس از طالبان بود و من صنف سومِ مکتب را آغاز کرده بودم. دو سالِ مکتب را در دوران طالبان خوانده بودم؛ دورانی که بیش از آموزش دادن، بر «کلاه سفید» پوشیدن و «لنگی بستن» توجه داشتند. در دوران طالبان دانشآموزانِ صنف اول و دوم کلاه سفید میپوشیدند و از صنف سوم تا صنف ششم، لنگی زرد و یا سفید و پس از آن رنگ، لنگی سیاه میبستند. دانشآموزان فقط با لنگی سیاه فارغ میشدند و دانشِ اندک حاصلشان بود. در دو سالِ نخست برای ما کمی از ریاضی ابتدایی گفته شد و بیشتر سورهها را سرِ ما حفظ کردند، حُسن تلاوت و «شروط صلاة» را با تأکید فراوان بالای ما خواندند و در پایانِ دو سال چیزی را که بهدست نیاورده بودم، خواندن و نوشتن بود!
صنف سوم همه چیز تازه بود؛ کتابهای جدید، آموزگاران زن، صنفِ مشترک با دخترانی که سنی بزرگتر از ما داشتند، ترانه خواندن که من سرتیمِ گروه بودم و هر روز «دا زمونژ زیبا وطن»، «وطن عشق تو افتخارم»، «ای وطن ای وطن گلشن خاورزمین» و «قلۀ اسلام قلب آسیا» را که آن روزها سرود ملی افغانستان بود، را میخواندیم. تیم ترانۀ ما مشمول دختران و پسران مکتب متوسطۀ عبدالغفور ندیم در خیرخانه بود. عبدالغفور ندیم در سالهای پسین به لیسه ارتقا کرده است.
این ترانهها ما را درسِ وطنشناسی میدادند و حسی خلق میکردند که افغانستان پُر از زیباییهاست؛ زیباییهای شگفتانگیز، بکر و دستناخورده. من هم تازه با زیباییهای طبیعت پروان، کاپیسا و پنجشیر از نزدیک آشنا میشدم و از زیباییهای بامیان، بلخ و هرات میشنیدم.
رادیو افغانستان و رادیو صدای آزادی که بعدها به رادیو بیـان تغییر نام داد و در آنزمان با حمایت نیروهای آیساف نشرات داشت، راه دوم و پُر از زیبایی برای شناختِ من از افغانستان بود. این دو رادیو ترانههای حماسی و میهنیِ فراوانی را پخش میکردند تا سهمی در دوبارهسازی شهروندانِ وطندوست برای افغانستان گرفته باشند. یکی از آهنگهایی که بیشتر از سرودهای دیگر پخش میشد، ترانۀ زیبای «تنیده یاد تو در تار و پودم میهن ای میهن» به صدای احمدظاهر بود. این ترانه و امواجِ رادیو شور و شوقِ شناختن وطن را بیشتر میساخت و یاد میداد که وطن مادر است، وطن معشوقه و معبود است. رادیو کابل این ترانه را هر روز پیش از اذان ظهر پخش میکرد. تکرار آن باعث شده بود که شعرش را بدون شناخت شاعر آن مکمل حفظ کنم و با آن تکرار عشق و شناخت تازۀ خود را از افغانستان زمزمه کنم.
تلویزیون دولتی افغانستان که آن سالها ساعاتِ محدودی نشرات داشت و برخی از روزها دقایقِ زیادی از نشراتش را «تکان برق» مختل میساخت و یا «تبصرههای» طولانی میگرفت، یگان آهنگ نیز پخش میکرد. اینبار وکیل رؤوف سرایندۀ آهنگ معروفِ «به مقابل دو چشمم چه چشمسیاه نشسته»، «تنیده یاد تو در تار و پودم» را اجرا کرده بود. کمپوز همانی بود که احمدظاهر خوانده بود و تلویزیون دولتی صدای هر دو را در قالب این سرود پخش میکرد. در این دوران، وطن را از پردۀ سیاه و سفید تلویزیون کشف کردم.
سالهایی که به صنف ۱۰ و ۱۱ رسیده بودم و کمکم شعر میخواندم و کتاب میجستم، «تنیده یاد تو در تار و پودم» را در لای کتابها یافتم و ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی را شناختم؛ کسی که صادقانه وطنش را دوست داشت اما عقایدش او را دور از وطن ساخت و لاهوتی را مبدل به شاعر میهنسرا و حماسی کرد. شعری که لاهوتی برای وطنش خودش ایران و کرمانشاه سروده بود؛ شعری که برای هر میهنی همخوانی دارد و احساس لطیفی در این شعر موج میزد که هر وطنیافتهیی را به وجد میآورد.
لاهوتی این ترانه را در سال ۱۹۵۵ در مسکو برای دوری از میهنش سروده است:
تنیده یاد تو، در تار و پودم، میهن ای میهن
بود لبریز از عشقت، وجودم، میهن ای میهن
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو، بود و نبودم، میهن ای میهن
فزونتر، گر می مهرت اثر میکرد، چون دیده
به حال پرعذابت میگشودم، میهن ای میهن
به هر مجلس، به هر زندان، به هر شادی، به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم، میهن ای میهن
اگر مستم اگر هشیار، اگر خوابم اگر بیدار
به سوی تو بود روی سجودم، میهن ای میهن
به دشت دل، گیاهی جز گل رویت نمیروید
من این زیبا زمین را آزمودم، میهن ای میهن!
سالهای بعد و تا پیش از تسلیم دادن افغانستان به گروه طالبان که رسانههای دیداری و شنیداری زیادی در افغانستان آغاز به نشرات کرده و ذایقۀ شنیدن موسیقی ما را با شرق و غرب پیوند زده بودند، سرودۀ «تنیده یاد تو در تار و پودم…» کمتر پخش میشد. اما من همچنان این سرود را دوست دارم. وجود شبکههای فراوانِ اجتماعی باعث میشود تا آدمی آنچه را که دوست دارد، بشنود و ببیند. یکی از شبکههای پُرطرفدار دیداری در فضای مجازی یوتیوب است. یوتیوب مرا کمک کرد تا اجراهای مختلف و متفاوتِ این ترانه را بشنوم. این شبکه مرا با اجرای متفاوتِ این ترانه توسط رضا شجریان که از ساختههای عبدالجلیل عندلیبی است، معرفی کرد. استاد شجریان این ترانه را با گروه مولانا بلند و زیبا اجرا کرده است. پس از شجریان دریافتم که این کمپوز را علیرضا افتخاری نیز به زیبایی اجرا کرده است.
حالا هر زمانی که به میهن دلتنگ میشوم، در جستوجوگر یوتیوب «تنیده یاد تو در تار و پودم میهن ای میهن» مینویسم و از احمدظاهر شروع تا شجریان، افتخاری و… را میشنوم و با خودم زمزمه میکنم. در اینمیان اما دیگر اجرای وکیل رؤوف را پیدا کرده نتوانستم. این ترانه همیشه زیباییهای افغانستان را پیش چشمم میآورد و وطن را دوستداشتنیتر از پیش میسازد. روح لاهوتی، احمدظاهر و استاد شجریان را خشنود میخواهم و برای افتخاری و رؤوف آرزوی موفقیتهای بیشمار دارم