طالبهای اروپایی
داکتر محیی الدی مهدی
آشنایی و شناخت اروپایی ها از پدیدهای بنام طالب:
من در جاى ديگر در بارهی خاستگاه فکری، و پیشینهی تاریخی یا سابقهی کاربرد نام «طالب» سخن گفتهام( دیده شود به مقالهی «مرزهای کفر و اسلام نزد آخوند درویزه»؛ در مجموعهی زیر عنوان «ذکر افغان»)؛ اینجا موردي را نقل می کنم که سِر ادوارد چارلز ییت، یک انگلیس، عضو هیئت تعیین سرحد به رهبری سِر ویست ریجوی، نگاشته؛ علاوتاً، ییت کسي است که نظریهی «افغان سازی» (Afghanization)-یعنی کوچ دادن ایماق ها، ترکمن ها و اوزبک ها از شمال هرات و بادغیس، و جابجا کردن افغانان کوچی به جای آنان- را به امیر عبدالرحمن خان توصیه نمود.
می دانیم که هیئت فوقالذکر متشکل از چندین پیمایشگر یا نقشه بردار، دهها نقشه بردار مادون، صدها افسر و سرباز بود؛ آنان مدت دو سال را صرف تعیین خطوط سرحدی، مشهور به خط ریجوی، تهیه و ترسیم دهها نقشه، و نگارش چندین گزارش در خصوص جغرافیا، تاریخ، مردم شناسی و خصوصیات دیگر منطقهی میان رودهای آمو و هریرود کردند. کتاب هایی چون «سرزمینهای سرحدی هند» نوشتهی توماس هنگرفورد هولدیچ، «شمال افغانستان، یا نامههایی از هیئت سرحدی افغانستان» و «خراسان و سیستان» هر دو نوشتهی سِر ادوارد چارلز ییت، و ده ها اثر دیگر، محصول کار آنان است. و اما معرفی طالب به قلم ییت:
«دو نقشه بردار مادون -[به نامهای]هیرا سینگهـ و امام شریف – که مدت زیادي دور بودند، هر دو برگشته اند. اولی کار با اهمیت نقشه برداری از تیربند ترکستان و آبهای بالای رود مرغاب -در سرزمین فیروزکوهی -را تکمیل کرده است. و دومی به سمت جنوب از طریق کشور تایمانی وارد زمینداور شد، تا به نقشه برداران قندهار قدیمی بپیوندد. هر دو نفر با خطرات قابل توجهی روبرو شدند؛ اولی به دلیل اختلافات بین فرقه های مختلف فیروزکوهی؛ و دومی در زمینداور- که اگرچه مردم عادی آن ديار به اندازهی کافی ساکت و آرام اند؛ اما [فرزندان آنان]«طالب ها»- یا دانشجویان مذهبی [از نظر تعداد] بسیار زیاد، خیلی متعصب و مشتاق ریختن خون کافر بودند. امام شریف حکایت های متعددی را برای ما تعریف می کند که چگونه هنگام کار بر فراز تپه ها به سوی او شلیک کردند. و چگونه یکی از طالبها-که به خون بى باور[کافر] تشنهتر از بقیه بود- فکر میکند خالصیها (یعنی پنجابی های هندو) نقشه بردار یا مساح، از روی رنگ عمامههایشان، سیکهـ هستند (عجیب است که افغانها چه نفرت ذاتی نسبت به سیکهـ ها دارند، گرچه شاید هرگز آن ها را ندیده باشند)؛ ازينرو به امام شریف اطلاع داد که به خیمهی او می آید؛ و قصدش این بود كه شمشیر برهنهای را-که به کافر چاپ یا کوبندهی کافر شهرت داده بود- بر سیکهـهای همراه او به کار برد. فقط وقتي متقاعد شد که آنها سیک نیستند، آرام گرفت و بدر رفت» [ چارلز ادوارد ییت؛ شمال افغانستان، يا نامههایی از هیئت سرحدی؛ ص ۱۱۵].