چرا برخی از رسانهها به برجستهسازی داعش میپردازند؟
نورالله ولیزاده
بعضی از رسانههای غربی در فرایند تجزیه و تحلیل رفتار و عملکرد دا.عش، موضوع چگونگی پیوستن تاجیکان به دا.عش را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. پیش از پرداختن به اصل موضوع، یادآوری این نکته ضروری است که در دنیای امروز، شبکههای استخباراتی نفوذ قابل ملاحظهای در رسانهها پیدا کرده و میتوان گفت که نفس مطرح کردن بحث دا.عش و تحلیل و تبصره نویسی برخی از رسانهها در این مورد، به دیکته شبکههای استخباراتی صورت میگیرد. در واقع شبکههای استخباراتی گروههای خاصی را به شکل غیر مستقیم از طریق رسانهها به معرفی میگیرند. به این کار ذهنیتسازی و آمادهسازی ذهنیتهای عامه در مورد تحولاتی میگویند که ممکن در آینده رخ دهد. تحولاتی که استخباراتیها پدیدآورنده آن هستند.
اما دا.عش و تاجیکان یا تاجیکستانیها. در گزارش تازهای از یک رسانه غربی خواندم که به دلایل پیوستن جوانان تاجیک یا شهروندان تاجیکستان به گروه تروریستی دا.عش پرداخته است. سه دلیل ذکر شده است.۱-فقر و بیکاری در تاجیکستان.۲-حضور مادامالعمر امام علی رحمان ریس جمهوری تاجیکستان در راس قدرت که کشور را با رویکرد سکولاریستی اداره میکند.۳-اعمال محدودیتهای دستوپاگیری که حکومت تاجیکستان در امور مذهبی وضع کرده است. در گزارش آمده که بنا به دلایل فوق، هزاران جوان تاجیک به گروه تروریستی دا.عش پیوسته و بنا به آماری که این گزارش ارائه میکند، نیمی از اعضای دا.عش شاخه خراسان شهروندان تاجیکستان اند.
در این گزارش به نحو هوشمندانه جوانان به دا.عشی شدن تشویق شده اند. به آنان غیر مستقیم گفته شده که با توجه به دلایل بالا، حق دارید دا.عش و تروریست شوید. مثل اینکه یک وکیل مدافع، اقدام قاتل به قتل را به دلایلی توجیه کند و عنوان کند که قاتل فقیر بوده، زیر فشار بوده و راه دیگری نداشته و بنابراین دست به قتل زده و نباید او را مجازات و سرزنش کرد. یعنی قاتل را قربانی معرفی کردن.
همچنان آماری که ارائه شده، عجیب است. معلوم نیست که یک رسانه از کجا میداند که نیمی از افراد دا.عش خراسان تاجیکستانی اند. این در حالی است که آمار گروههای تروریستی مشخص نیست. مگر اینکه شما خود یک گروه درست کنید که فهرست اسامی اعضا با تفکیک قومیت و ملیت شان نزد شما باشد.
واقعیت این است که در منطقه ما همه اقوام و ملت ها و کشور با اندکی تفاوت در وضعیت مشابه وضعیت تاجیکستان قراردارند. فقروبیکاری هست، استبدادسیاسی هست و مشکلات عدیده اجتماعی هست. آیا اینها دلیلی به تروریست شدن شده میتواند؟ راه مبارزه با فقر و بیکاری تروریست شدن است؟ راه مبارزه با استبداد سیاسی تروریست شدن است؟ راه مقابله با بقیه مشکلات تروریست شدن است؟ مثلا ما تاجیک ها در افغانستان با یک حکومت به شدت ظالم، متعصب قومی، سرکوبگر و ضد انسانی مواجهه هستیم، برویم تروریست شویم؟ نه، هرگز. ما بجای تروریست شدن، سازمان نظامی و سیاسی خود را تشکیل داده و به روش معقول و مشروع برای رفع ظلم مبارزه میکنیم.
اما اگر سوال اخیر را از مبصرین رسانههای غربی بپرسی لابد جواب شان این است: بلی بروید تروریست شوید و دست به هر کاری بزنید. چون برای اونها دادن چنین پاسخی مسولیت اجتماعی نمیخواهد. اونها از تروریست شدن جوانان ما آسیب نمیببیند و بلکه نفع میبرند. اما اگر سوال درباره جوامع غربی باشد، پاسخ مبصرین فرق میکند. در اونجا پاسخ نخیر است. جوامع غربی حتا برای جلوگیری از خطر تروریزم به دهها هزار کیلومتر دورتر از سرزمینهای خود سرباز میفرستند تا تروریزم را سرکوب کنند.
البته اینجا قصد ما دفاع از استبداد سیاسی، توجیه فقروبیکاری منبعث از سیاستهای اشتباه حکومتها و یا وضع محدودیت ها فرا راه اعمال و باورهای مذهبی نیست. بلکه هدف این است که بگوئیم، اگر قدرتهای بزرگ فرامنطقهای دست به ایجاد گروههای تروریستی با استفاده از نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی نزنند، نفس موجودیت چنین نارضایتیهایی، باعث بوجود آمدن گروههای تروریستیای مثل دا.عش و تالب و ال. قاعده نمیگردد. غربیها برای تامین منافع خود در منطقه ما تروریست تربیه میکنند و بعد اعلام میکنند که مشکلات داخلی خود تان باعث بوجود آمدن گروههای تروریستی میشود. پیام این حرکتها به دولتهای منطقه ما این است: یا هرچه ما گفتیم همان کنید، یا برای تان گروه تروریستی میسازیم تا تمام بیکاران و فقرا و ناراضیهای تان مسلح شوند و شما را سرنگون کنند. آسمان بلند، زمین سخت!
از فحوای گزارش این رسانه غربی این “توصیه” قابل استباط است که مثلا اگر امام علی رحمان محدودیتها فرا راه جریانهای مذهبی را از میان بردارد، وضعیت خوب میشود و انگیزه دا.عش شدن جوانان تاجیک از بین میرود. این توصیه با این پرسش مواجه است که چرا آزادیهای تضمین شده برای جریانهای مذهبی در افغانستان در دوره بیست ساله جمهوریت آمریکایی، منجر به آن نشد که مثلا طالبان اسلحه زمین بگذارند؟ چون طالبان را استخبارات بیرونی دستور میداد و یک گروه بومی منبعث از نارضایتی عمومی نبود/نیست. همینگونه سوال دیگر این است که چرا دا.عش علیه ایران منحیث یک دولت کاملا اسلامی حمله میکند و گروههای مخالف دیگر نظام حاکم در ایران از کجا آبشخور دارند؟
قصه باز همان است. قدرتمندان جهانی، نمیگذارند که در منطقه ما دولتهای ملی و مردمی با ثبات شکل گیرد. برای هر دولتی بهانهای برای سرکوب دارند اگر که دولتها مطیع قدرتمندان نباشند. حالا اگر مثلا در تاجیکستان دولت امام علی رحمان محدودیتهای مذهبیون را بردارد، خواهیم دید که هزاران آدم مذهبی با چپترهایی که از مدارس انگلیسی در پاکستان تهیه شده، در مدارس تاجیکستان، افراطیت و جهادیگری را تبلیغ و ترویج میکنند و در مرحله بعد میلیونها شهروند تاجیکیستان، تحت تاثیر تبلیغات آنان، خواهان حکومت اسلامی خواهند شد که سپس کشورهای غربی خواهند گفت که تشکیل حکومت اسلامی در تاجیکستان خواست مردم است و باید عملی شود. در نتیجه تاجیکستان هم میشود صاحب دولتی مثل طالبان و یک کشور دیگر نیز به خط باریک وصل خواهد شد! اگر امام علی رحمان چنان نکند، رسانههای غربی جوانان را تشویق به پیوستن به دا.عش خواهند کرد تا حکومتش را سرنگون کنند و این راه دیگری برای رفتن تاجیکستان در تحت مدیریت دستگاههای استخباراتی غربی خواهد بود.