پیامهایی در پشت حملات اخیر
حمید هامی
حملات هماهنگ نیرو های جبهه مقاومت ملی در پنجشیر و محلاتی در بدخشان، تخار و بغلان و همچنان ایستادهگی این نیرو ها در ماه های پسین در دره های اندراب نشان داد که حضور جابرانهی طالبان در این محلات به شدت شکننده و بیثبات است و یک قیام مردمی گسترده میتواند تکرار واقعات مزارشریف و فاریاب در دههی ۱۹۹۰ میلادی باشد.
طالبان به این باور بودند که با ایجاد رعب و وحشت، قتل های صحرایی و شکنجه جوانان، روحیه آزادیخواهی و قیام را در مردم کشته و حالا میتوانند به سادهگی در روستا و دره و استان و شهرستان، جولان کنند و حاکمیت برانند.
طالبان، فراموش کرده اند که روسها به مراتب قویتر و مجهزتر از اینها بوده و حتا نظام پس از خروج روسها نیز حضوری مستحکمتر از طالبان در بسیاری مناطق داشت، اما انزجار و نفرت مردم و باورمندی مجاهدین به پيروزی، منجر به شکست نیرو هایی گردید که تصور میکردند حاکمیت با تفنگ تامین شده میتواند.
قیامها در برابر طالبان نشان داد که اگر از سویی حضور آنان شکننده است، مردم نیز کوچکترین و کمترین حرکت بر ضد طالبان را به شدت استقبال میکنند. پشتیبانی مردم از قیامها بر ضد طالبان، محدود به محلات نمانده و در صفحات مجازی از داخل کشور تا دوردستترین کشور ها خودنمایی کرد.
هر چند سخنگویان طالبان با وجود تلفات قابل توجه در دره، آبشار و عبدالله خیل پنجشیر از درگیریها انکار کردند، اما مردم همچون منابع مستقل، خبرگزاریها را از وقوع درگیریها در جریان گذاشتند و تلفات طالبان را تایید کردند.
قیامها پیامهایی را به طالبان و حامیان شان انتقال داد:
۱- امروز باشد یا فردا، پس از هزار شکستن و برخاستن، کسی حاکمیت جابرانه را تحمل نمیکند. امکان ندارد که یک گروه جابر، ظالم و تمامیتخواه، بتواند همه چیز را بر مردمی که در رگ و ریشهی شان آزادی جاریست، تحمیل کند.
۲- حاکمیت با کفر بقا داشته میتواند، اما با ظلم نه! بربریت، وحشت، ظلم و اهانتی که طالبان بر مردم و فرهنگ این سرزمین روا داشتهاند، ماندنی نیست. مردم بالاخره حاکم سرنوشت خویش میشوند، اما آنچه را اینها در فربه ساختن نفاقملی انجام دادهاند، به سختی قابل جبران است.
۳- مردم از هرگونه نظام و حاکمیت جابرانه و مستبدانه، زیر هر عنوانی که باشد، نفرت دارند و آن را نمیپذیرند. همین عدم پذیرش راه فروپاشی نظام های جابر را هموار میکند.
۴- طالبان، حتا اگر از حضور و موثریت مقاومت مردمی در برابر خویش انکار کنند، به این امر آگاه اند که مقاومت وجود دارد و خواب حاکمیت جابرانه و تکروانهی شان را حرام ساخته است. جرقهها سبب شعلهور شدن جنگ های گسترده میشوند و طالبان با همه پنهانکاری و انکار، جبههی مقاومت ملی را تهدید اصلی در برابر خود میدانند.