منشور جبهه مقاومت ملی: نظام اسلامی غیرمتمرکز
آریاپرس
جبهه مقاومت ملی به رهبری محترم احمدمسعود، دیروز منشور خویش را به نشر رساند. مدت ها بود که همه در انتظار نشر منشور جبهه مقاومت بودند، تا بدانند که برنامه و طرح جبهه برای آیندۀ کشور؛ آیندۀ پساطالبان، چی است. در طی یک سالی که از سقوط افغانستان و شکل گیری مقاومت مردمی در برابر طالبان گذشت، تعداد زیادی از نویسندهگان، سیاستمداران، فرهنگیان و فعالین مدنی طی نشست های مجازی و رو در رو با رهبری جبهۀ مقاومت، طرح ها و دیدگاه های خود را در رابطه به منشور مقاومت اظهار داشتند. متنی که اینک به نشر رسیده است عصارۀ دیدگاه ها و نظریات جمع کثیری از هواداران و اعضای جبهه مقاومت است.
منشور جبهه مقاومت، دارای یک مقدمه، تعریف مقاومت ملی و 34 ماده میباشد که به خوبی توانسته است به شکل کلی و عمومی موقف جبهه را در رابطه به وضعیت ناگوار کشور و ابعاد مختلف آن بیان کند.
در مقدمۀ منشور آمده است: «افغانستان بخشی از حوزۀ تمدنی منطقه است که در مقاطع مختلف تاریخ جایگاه آن در دانش، فرهنگ و تمدن بشری افتخارآفرین بودهاست. شخصیت های بزرگی بخشی از نامآوران این خطه در عرصه های مختلف بودهاند. بزرگترین فقها و علمای خردگرا و بنیانگذار بزرگترین اندیشه های دینی؛ ریشه در این سرزمین دارند.
اما در چند سدۀ اخیر؛ کلیت این جغرافیای تمدنی به دلیل رقابت های منفی و دخالت های خارجی و همدستی عوامل داخلی آنها دچار تغییرات گسترده گردیده است. مردم ما بخاطر تأمین عدالت اجتماعی، پیوستن به کاروان ترقی و پایان بخشیدن به عقبماندگی، محرومیت و تبعیض؛ تلاش ورزیده و در این راه قربانی های زیادی دادهاند. سرکوبها، اعدام ها و زندانی شدن های نخبگان، قیامهای ملی و دینی، مبارزات عدالت خواهانه، جنگ های آزادیبخش به ویژه جهاد و مقاومت، مقابله با تروریزم و هجرت میلیونها باشندۀ سرزمین ما گواه انکارناپذیر حقانیت داعیه و قربانی های ماست.»
این دو پاراگراف نشان میدهند که تهیه کنندهگان منشور به جایگاه تاریخی افغانستان، که در دوران طلایی روزگارش به نام خراسان یاد میگردید، در حوزۀ تمدنی منطقه توجه داشته اند. جبهه مقاومت در حالی به میراث فرهنگی – تاریخی افغانستان در منشور خویش توجه کرده است که نابودی میراث فرهنگی – تاریخی افغانستان یکی از اهداف اصلی طالبان و گروه های قومگرای حامی آنهاست.
از گروه طالبان در این منشور منحیث یک گروه «باغی» یاد گردیده است. در فقه سیاسی اصطلاح باغی به گروه های اطلاق میگردد که در برابر نظام های سیاسی مشروع اقدام به مبارزۀ مسلحانه کنند. در توجیه حقانیت مقاومت در برابر طالبان در منشور آمده است: «مقاومت در برابر گروه های نیابتی و تروریستی ظالم، باغی و متجاوز برای رهایی مردم کشور از ظلم، شکنجه، اختناق و اسارت را یک ضرورت شرعی، ملی و تاریخی میدانیم.
مقاومت ملی شامل مبارزات سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی در برابر اشغال، ظلم و تجاوزبوده که به هدف دفاع، آزادی، عدالت و ایجاد نظام مبتنی بر ارادۀ مردم شکل گرفته است.»
در منشور بار بار تاکید بر وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور گردیده است. یکی از مواردی را که حامیان طالبان همیشه طرح میکنند، موجودیت گرایش های تجزیه طلبی در میان جبهه مقاومت ملی است. تاکید بر تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در منشور این جبهه نشان میدهد که ادعا های حامیان طالبان مبنی بر تجزیه طلب بودن جبهه مقاومت، حرف هایست ساخته و پرداختۀ ذهن های خود آنها برای بدنام ساختن جبهه مقاومت.
در ماده اول منشور آمده است: «باورمندی به دین مقدس اسلام با قرائت اعتدالی، مبنای اعتقادی مردم ما را در درازنای تاریخ شکل داده که کسی به خاطر سِلک مذهبی مورد هیچ گونه تبعیض قرار نمیگیرد و حتی پیروان سایر ادیان در اجرای مناسک مذهبی شان از آزادی بر خوردارند. هیچ قانون و مقررات در مغایرت با اساسات دین مبین اسلام وضع شده نمی تواند».
ماده پنجم منشور در مورد ساختار نظام سیاسی مورد نظر جبهه مقاومت است. قبل بر این گزارش های وجود داشت که بحث های جدی در مورد ساختار نظام سیاسی آیندۀ افغانستان در سطح رهبری جبهه مقاومت وجود دارد. اما اینک جبهه مقاومت به صراحت از نظام سیاسی غیرمتمرکز که برخواسته از ارادۀ مردم (انتخابات) باشد، دفاع میکند. «ایجاد نظام سیاسی مشروع، غیرمتمرکز، ملی و مدرن، مبتنی بر اراده آزاد مردم افغانستان، بدون تعلقات قومی، سمتی، نژادی و جنسیتی، به مثابه ساختار حقوقی و حکومت پاسخگو در برابر پارلمان منتخب.» (ماده پنجم)
اصطلاحاتی چون راه های مشروع و دیموکراتیک، تنوع فرهنگی، زبانی، قومی، برابر جنسیتی (برابری زن و مرد)، مشارکت سیاسی مردم، تقویت همگرایی فرهنگی و اجتماعی میان مردم افغانستان و نهادینه سازی فرهنگ صداقت و اجتناب از فساد، مواردی اند که در این منشور بر آنها تاکید صورت گرفته است.
در منشور خطوط کلی سیاست خارجی جبهه مقاومت نیز مشخص شده است. در بخش سیاست خارجی منشور چنین صراحت دارد: «سیاست خارجی بر اساس احیا و تحکیم استقلال، اعاده حیثیت کشور، تامین منافع ملی، حفظ تمامیت ارضی، عدم مداخله، حسن همجواری، احترام متقابل، تساوی حقوق و حضور فعال در عرصه های جهانی.» تاکید بر عدم مداخله و حسن همجواری نشان میدهد که حبهه مقاومت ملی به ادعا های مرزی دولت های افغانستان در رابطه به خط دیوند، باور ندارد.
در منشور جبهه مقاومت از امر مبارزۀ مسلحانه در برابر طالبان دفاع صورت گرفته است و تاکید شده است که جبهه مقاومت در صدد حفظ و گسترش سنگر های مبارزه برضد طالبان است، در حالی که گزینۀ گفتگو و مذاکره هم هنوز روی میز وجود دارد.
حمایت از آموزش و کار دختران، آزادی بیان، آزادی های سیاسی و مدنی، مبارزه برضد اعمال محدودیت های افراطگرایانه علیه حقوق اساسی شهروندان، ترویج اصل کثرتگرایی فرهنگی و زبانی، مبارزه پیگیر جهت جلوگیری از فرهنگ زدایی، شستشوی مغزی، ترویج افراطیت و آموزش های تروریستی، تعهد به شکل دهی و انسجام مجدد نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان و رسیدگی به بحران بزرگ بشری و اقتصادی؛ فقر، گرسنگی، بیکاری، بیجاشدهگان حوادث ناگوار طبیعی؛ از طریق تعامل و همآهنگی لازم با تمام مراجع ذیربط ملی و بین المللی به شمول سکتور خصوصی، از موارد دیگری اند که در این منشور آمده است.
ماده پنجم منشور در مورد ساختار نظام سیاسی است. قبل بر این گزارش های وجود داشت که بحث های جدی در مورد ساختار نظام سیاسی آیندۀ افغانستان در سطح رهبری جبهه مقاومت وجود دارد. اما اینک جبهه مقاومت به صراحت از نظام سیاسی غیرمتمرکز که برخواسته از ارادۀ مردم (انتخابات) باشد، دفاع میکند. «ایجاد نظام سیاسی مشروع، غیرمتمرکز، ملی و مدرن، مبتنی بر اراده آزاد مردم افغانستان، بدون تعلقات قومی، سمتی، نژادی و جنسیتی، به مثابه ساختار حقوقی و حکومت پاسخگو در برابر پارلمان منتخب.» (ماده پنجم)
این منشور احتمالاً برخی از حامیان جبهه مقاومت را که طرفدار به کار بردن لحن تندتر و اتخاذ مواضع انقلابیتر اند، ناامید بسازد اما در مجموع این سند نشاندهندۀ دوراندیشی و درایت سیاسی جبهه مقاومت است. کمترین مفاد این منشور این است که پس از این همه میدانند که اهداف و خط و مشی مقاومت چی است؟ مبارزه و جنگ برای چی است؟
مبارزه و مقاومت مردم افغانستان بیتردید روزی به پیروزی خواهد رسید، در آن روز این مردم خواهند بود که در رابطه به سرنوشت خویش تصمیم خواهند گرفت، سیر حوادث کشور به سمتی روان است که به زودی موج عظیم مقاومت مردمی ساختارهای سیاسی را به دنبال خود خواهد کشاند، چه بسا که در آیندۀ نه چندان دور ما وارد مرحلهی از تاریخ کشور خویش شویم که امواج توفندۀ مردم خود تعیین کنندۀ خط و مشی جریان های سیاسی گردد، تا آن زمان این منشور سندیست بر حقانیت مبارزه و مقاومت مردم افغانستان در برابر گروه تروریست و باغی طالبان.