مرز طالب و داعش کجاست؟
یعقوب یسنا
در زبان معمولا یک مصداق و واقعیت میتواند دو یا چند نام داشته باشد. بنابراین برای اینکه بدانیم ما با دو مصداق و واقعیت یا با یک مصداق و واقعیت رو به رو ایم، باید ویژگیهای آن مصداق و واقعیت را بررسی کنیم که یک است یا دو.
ویژگیهای طالب چیست؟ گروهی واپسگرای مذهبی که درکل مخالف ارزشهای مدرن است و با ارزشهای کهن که متعلق به جریان ایدیولوژیک طالب نباشد مخالف است. مثلا بودای بامیان که اثری بشری کهن بود، توسط طالب تخریب شد. طالب مدارای مذهبی در بین مذاهب اسلامی ندارد. غیر از مذهب خود، مذاهب دیگر اسلامی از جمله شیعه را کافر میداند. اگرچه طالب حنفی است، اما اساس مذهب حنفیت که استوار بر مدارا و تعقل است، توسط طالب رعایت نمیشود. زنستیزی، مردسالاری، بدویت فرهنگی و اجتماعی، تعصب مذهبی، عصبیت قومی، کشتار و محکمهی صحرایی، مخالفت با آموزش و شغل زنان، دشمنی با پیروان ادیان و مذاهب و انتحار از ویژگیهای طالب است.
ویژگیهای داعش را بررسی کنیم که چیست؟ داعش مخالف تندیسهای باستانی است، مانند طالب در خاورمیانه تندیسها را تخریب کرد. مانند طالب غیر از مذهب خود پیروان مذاهب اسلامی دیگر را مسلمان نمیداند و کشتن پیروان مذاهب اسلامی و پیروان را ادیان تبلیغ و عملی میکند. مانند طالب زنستیز، مردسالار، متعصب و دارای بدویت فرهنگی و اجتماعی و عصبیتهای مذهبی است.
بنابراین طالب، داعش و القاعده از نظر ایدیولوژی، عقاید مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یکی است. در این صورت نتیجهگیری منطقی این میتواند باشد که طالب، داعش و القاعده از نظر مصداق و مفهوم یکی است. کمونست چه لننیست و چه مائویست، از نظر ماهیت، مفهوم و مصداق یکی است. اما در جغرافیاهای سیاسی میتواند به نامهای متفاوت یاد شود.
موسس و رهبر القاعده بن لادن است. طالب و داعش در جغرافیاهای متفاوت از القاعده کپی و الگوبرداری شد. القاعده و طالب بیست سال پیش یکی بود. اسامه بن لادن در قلمرو طالب زندگی میکرد. طالب اسامه را به آمریکا تسلیم نکرد که آمریکا به طالب حمله کرد. اسامه، ملاعمر و البغدادی رهبر یک ایدیولوژی فکری در جغرافیاهای سیاسی متفاوت است. اسامه، ملاعمر و البغدادی خلافت اسلامی و برداشتن مرز کشورهای اسلامی را میخواهد. بنابراین این سه فرد به جریان فکری خود حق میدهد برای تحقق خلافت اسلامی در هر کشوری اسلامی حمله کند. انعام سمنگانی معاون سخنگو طالبان در رسانهای گفت امیرالمومنین ما امیرالمومنین کل جهان اسلام است و ما کل جهان اسلام را میخواهیم بگیریم. داعیه، آرمان، ماهیت و مصداق القاعده، طالب و داعش یکی است. اما در جغرافیاهای متفاوت به نامهای متفاوت یاد میشود. گاهی این تفاوتِ نام تاکتیکی و برای سردرگمی جهان است و طبق مصلحت، مسوولیت حملات به نام طالب، داعش یا القاعده اعلام میشود.
از نظر سیاسی و رهبری در جغرافیاهای سیاسی متفاوت، ایدیولوژی بنیادگراییکه بنام طالب، داعش و القاعده یاد میشود، میتواند متفاوت باشد و حتا باهم درگیری و جنگ داشته باشد اما از نظر کارکرد، هدف، ماهیت و ایدلوژی یکی است. طالب نیز چندین شاخه است و گاهی شاخههای طالب باهم جنگ میکردند و میکنند. شاخهی حقانی و ملابردار چند ماه پیش در ارگ باهم درگیر شدند. این تفاوت شاخهها باعث نمیشود که بگویم این شاخه طالب است و این شاخه نیست. ملامنان نیازی طالب بود، مانند شاخههای دیگر طالب هزاره و شیعه میکشت. اما با شاخهی حقانی و ملابرادر جنگ و درگیری داشت. با وصف دستهبندیهای درونی و درگیریهای درونی همه طالب استند.
با زنستیز، نارواداری، تعصب، واپسگرایی و دشمنی با آموزش و مدرنیت باید بدون تفکیک این جریان فکری بنیادگرا به داعش، طالب و القاعده با این جریان مبارزه کرد. طالب، داعش و القاعده سه نام برای یک جریان، یک واقعیت و یک مصداق ایدیولوژیک بنیادگرا است. اگر قرار باشد برای زنستیزی، برای آموزش و شغل زنان، برای مدارا و برای ارزشها و تفاوتهای بشری مبارزه کنیم، باید با این جریان فکری بدون تفکیک به داعش، طالب و القاعده مبارزه کنیم.
مهمتر از همه وحدت فکری استکه در بین سربازان و قربانیان گروههای مشترک طالب، داعش و القاعده وجود دارد. قربانیانی را که این جریان فکری سهنامه (طالب، القاعده و داعش) شست وشوی مغزی میدهد و به عنوان ربات کشتار استخدام میکند، این قربانیان باهم تفاوتی ندارد، همه یکی است و هیچ مرزی بین این قربانیان وجود ندارد که به شماری طالب، به شماری داعش و به شماری القاعده گفته شود. همه دشمن غیر ایدیولوژی فکری بنیادگرایی خود است.
طالب و داعش در بیست سال حکومت کرزی و غنی با همکاری این دو، هزاره و شیعه میکشت. اکنون که طالب به قدرت رسیده است، بازهم هزاره و شیعه کشته میشود. بنابراین میبینیم هدف کشتار یکی است، فقط ارجاع مسوولیت به نشانی تفاوت میکند. فعلا طالب مسوولیت را به آدرسی بنام داعش ارجاع میدهد. اما قبلا مسوولیت کشتار کودکان و افراد ملکی مردم هزاره و شیعه را طالب به دوش گرفته بود. اگر قبلا کشتار کودکان، زنان و افراد ملکی هزاره و شیعه از نظر طالب درست بوده، حالا نیز از نظر طالب کشتار هزاره و شیعه درست است، اما مسوولیت را به آدرسی بنام داعش ارجاع میدهد.
با زنستیز، نارواداری، تعصب، واپسگرایی و دشمنی با آموزش و مدرنیت باید بدون تفکیک این جریان فکری بنیادگرا به داعش، طالب و القاعده با این جریان مبارزه کرد. طالب، داعش و القاعده سه نام برای یک جریان، یک واقعیت و یک مصداق ایدیولوژیک بنیادگرا است. اگر قرار باشد برای زنستیزی، برای آموزش و شغل زنان، برای مدارا و برای ارزشها و تفاوتهای بشری مبارزه کنیم، باید با این جریان فکری بدون تفکیک به داعش، طالب و القاعده مبارزه کنیم.
قربانیان (سربازان و فداییان) این جریان فکری سهنامه (القاعده، داعش و طالب) همفکر، همعقیده و همسان و در بین این سهنام شناور استند و همزمان طالب، داعش و القاعده استند. مسوولیت شان مشخص و واحد است: انتحار و کشتار پیروان مذاهب غیر از مذهب خود و کفار. آرمان و هدف شان نیز مشخص و واحد است: پس از انتحار و کشتار، پاداش واحد در آدرس واحد دریافت میکنند. به بهشت میروند و تا ابد با هفتاد و دو حور همخوابگی و سکس میکنند.