دیدگاه‌هاسیاست

کالبد شکافی خشونت طالبانی

بهارچوپان

طالبان؛ تنها شنیدن این نام بی مسما کافیست تا مو را بر اندام مردم غیرنظامی کشور راست کند و ترس و وحشت غیرقابل توصیف را در شنونده برانگیزد.

اگر قرار باشد سراغ واژه یی برای تعریف پدیده‌یی بنام طالبان بگردیم هیچ کلمه‌ی بهتر از « خشونت» برای معرفی آنها نمی یابیم. طالبان مصداق کامل خشونت اند.

چرا گروهی که ظاهراً برای برپایی نظام اسلامی مشغول « جهاد» است، با مسلمانان رفتار خشونت آمیز دارد.

عوامل خشونت‌ورزی و معیار های چندگانه در برخورد طالبان با مردم مسلمان افغانستان چه چیز های هست.

در این جستار سعی شده است به برخی از این پرسش ها پاسخ داده شود؛ با ذکر این نکته که کالبد شکافی خشونت طالبانی به منظور شناسایی عوامل فرهنگی، تاریخی، روانی ، اقتصادی و اجتماعی آن مستلزم بحث و کار پژوهشی سامانمند و درازدامن میباشد.

تاریخ وجودی گروهی بنام طالبان، تاریخ ستم ،شکنجه و بیداد بی امان بر مردمان غیرنظامی و بی‌دفاع است. بیداد و ستمی که مبنای آن اکثراً عقده های سرکوفته‌ی قومی و تاریخی بوده است.

با وجود آن که سالها تلاش شده است تا ماهیت قومی گروه طالبان در هاله‌یی از تقدس کتمان شود؛ و پنهان بماند، اما رفتار افراد این گروه با عام مردم افغانستان به گونه‌ی بوده و است که رُخ و روحیه قومی طالبان را آشکارا وبرجسته می سازد.

رفتار طالبان بگونه‌ی مشهود نمایانگر «دگر ستیزی» چند بُعدی و چند سر این گروه است.

طالبان از نظر مذهبی جز پیروان مذهب حنفی در اسلام پیروان مذاهب و فِرق دیگر اسلام را از دیراه اسلام خارج شمرده و با آنها ستیزه می کنند.

تبعیض و تعصب پنهان ناشدنی طالبان در برابر شیعه های افغانستان، به عنوان مجوز جنایات آنها در دهه‌ی هفتاد به کار رفته و انگیزه فجایعی در صورت نسل‌کشی و کشتار مردم یکاولنگ و بلخ و شهر مزار شریف و بامیان شد.

هشدار ملا منان نیازی، والی وقت طالبان برای ولایت بلخ که خطاب به مردمان شیعه مذهب آن دیار گفته بود: «یا سُنی و مسلمان شوید، یا افغانستان را ترک کنید و یا برای کشته شدن آماده باشید.» که بی‌تردید ناشی از همین خوی دگر ستیزی مذهبی بود، را نمی توان و نباید فراموش کرد.

از منظر قومی طالبان به سوی اقوام غیر افغان / غیرپشتون افغانستان به چشم مهاجر و بیگانه می‌بینند که باید مطیع فرمان صاحبان و حاکمان اصلی افغانستان، یعنی افغانها یا پشتون ها باشند و به آنچه صاحبان و حاکمان اصلی قدرت و مملکت از کیک قدرت و ثروت و معرفت برای آنها اختصاص می یابد قناعت کنند.

نگاه و برخورد دگرستیزانه‌ی طالبان وارد عرصه دانش و پژوهش و کار فکری و فرهنگی نیز می شود.

به گونه‌ای که طالبان جز با منظومه‌ی از یک رشته معلومات در باره‌ی احکام و آداب دین که زیر نام «علوم دینی» در مدارس تدریس می شود، با دانش عصری تجربی و آنهایی که بیرون از مدارس دینی تحصیل کرده اند نیز سر ستیز دارند.

این که طالبان یکتن از فارغین مدرسه دینی که گفته می‌شود سابقه عضویت در واحد انتحاری شاخه حقانی را در کارنامه دارد، به عنوان رییس دانشگاه کابل، تعین کرده اند، برخاسته از نگاه تحقیر آمیز آنها به دانش مدرن تجربی و ستیز آشکار آنها را با نهاد های که در پخش دانش نوین تجربی نقش دارند و با دانش آموختگان چنین موسسات نشان می‌دهد.

از منظر فرهنگی طالبان در گام نخست با فرهنگ زندگی شهری یا زندگی امروزی و مدرن سر ستیز دارند؛ و درگام بعدی با فرهنگ گشن بیخی که برشاه‌ستون زبان فارسی استوار است و همچون پل ارتباط میان اقوام افغانستان عمل کرده و می‌کند به روشنی ستیزه می‌کنند.

از نظر جنسیتی طالبان با جنس زن در ستیز اند و همواره سعی کرده اند و سعی می کنند تا زنان را از اجتماع حذف و در حداعلی محدودیت و مهجوریت قرار دهند.

از منظر هویتی نیز طالبان با هویت های فرهنگی و تاریخی موجود در افغانستان از در ستیز و انکار، وارد میشوند و شعار افغانیت و اسلامیت که فلسفه‌ی آن همانا بر سلب و حذف هویت اقوام غیر افغان استوار می‌باشد، برگرفته اند و خویش را بر اجرای آن ملزم می شمارند.

مجموعه موارد برشمرده شده در نگاه طالبان سبب شده است آنها به ویرانگری، انسان آزاری ، شکنجه ، قتل و کشتار، رو بیارند و به آن خُو بگیرند.

هرچند کمتر کسی از دست ستم و تعدی طالبان در سه دهه‌ی گذشته برکنار مانده است، اما مناطق و مردمان مشخصی در جغرافیای افغانستان، همیشه آماج کین ، خشم و ظلم مضاعف طالبان بوده اند و بیشتر از دیگران قربانی خوی دگر ستیزی این گروه شده اند.

طالبان حتی از نظر جغرافیایی با آن گروه از مردمانی که در جغرافیای بیرون از زادگاه و زیستگاه آنها به دنیا آمده وبسر می‌برند، از در ستیز و دشمنی وارد می شوند.

طالبان ادامه‌ی منطقی و تاریخی عبدالرحمن ها و نادر ها هستند و با جغرافیای شمال و مردمان ساکن در آن جغرافیا نیز سر ستیز دارند. طالبان شمالی ستیزی و پنجشیری سیتزی شان را چه در امارت خود خوانده تحمیلی اول و چه در جریان حاکمیت های قومی فاسد پسا بن در عمل و با ریختن خون سرخ مردمان کوهدامن و سوختن ریشه های باغ و کشتزار آنها نشان داده و ثابت کرده اند.

چشم پوشی از جنایات طالبان در سطح ملی از سوی رهبری رژیم های پسا طالبان و افراد و گروه های شریک در قدرت سیاسی و تلاش چهره ها وجریان های مشخص برای تبریه طالبان از اعمال جنایتکارانه آنهم با استفاده از همه ابزار های قدرت در واقع حکم اعطای مصونیت قضایی نانوشته برای عاملان جنایت از سوی دولت افغانستان بود. گذشته از این چشم پوشی کشور های قدرتمند و نهاد های ذیربط بین المللی از جنایات طالبان و تعامل با این گروه حکم صدور مجوز تلویحی خشونت برای طالبان را داشت که با بی پروایی قوانین حقوق بشری و قوانین جنگ را زیر پا گذاشته از میان مردم غیر نظامی قربانی بگیرند.

مسلماً آثار روانی شکست تاریخی طالبان در دروازه های پنجشیر، در دوران امارت اول را نیز می‌توان به مجموعه‌ی عوامل که در بالا به آنها اشاره رفت افزود.

حکایت تکاندهنده‌ی یکتن از قربانیان بازداشت های اخیر در پنجشیر

به ادامه‌ی بازداشت و شکنجه مردمان غیرنظامی ولایت پنجشیر از سوی طالبان، افراد این گروه یکی از باشندگان روستای مرز- دهکده چارو، بنام شکر الدین را به ظن همکاری با جبهه مقاومت بازداشت و مورد شکنجه و اهانت قرار داده و تصاویر او و شمار دیگر از مردم غیرنظامی محل را در حالی منتشر ساختند که افراد بازداشت شده را با دستان بسته در اسارت طالبان نشان می دهد.

شکر الدین که یکی از صد ها قربانی ظلم و ستم بی حد و حصر طالبان است، درحالی بازداشت و بجای نامعلوم منتقل شده است که طالبان پسر خرد سال او را مورد هدف قرار داده و به پاهایش شلیک کرده اند. کودک خرد سال شکرالدین با پا های زخمی در بیمارستان بستری خفته و از سرنوشت پدر مظلوم بیخبر میباشد.

اما شکرالدین و پسر خرد سال او تنها قربانیان ظلم و دگر ستیزی طالبان در میان اعضای این خانواده نمی باشند؛ بلکه پسر بزرگ شکر الدین نیز سه ماه پیش توسط طالبان درحالی که مشغول کار درکشتزار کوچک پدری بوده است دستگیر و پس از شکنجه‌ی بسیار به کابل منتقل و اکنون در ریاست شماره 40 طالبان روزانه مورد شکنجه قرار می‌گیرد.

ابعاد ظلم و ستم و پنجشیری ستیزی طالبان را با توجه به حکایت دردناک خانواده شکرالدین خان و تعداد قربانیان غیرنظامی روستای مرز به خوبی میتوان به سنجش گرفت. روستای کوچک مرز، از همان بدو ورود طالبان به دره‌ی پنجشیر، شاهد قربانی شدن فرزندان بیگناه مردم بدست طالبان بوده است. طالبان در ماه سپتامبر سال گذشته پس از ورود به روستای مرز و در دوام کمتر از یک ساعت هفت تن از جوانان و مردان ساکن روستا را بی‌هیچ پرس و جو تیرباران کرده اند،که نام های آنها را در ذیل درج میکنم تا در حافظه تاریخی ما بماند.

1- مجیر فرزند حاجی بشیر

  ۲- مسعود فرزند حبیب خان

  ۳ _ نور احمد ولی محی الدین

  ۴ – محی الدین فرزند نور احمد

  ۵- جیران فرزند غلام ایشان

  ۶- اقبال فرزند گل عالم

۷- احمد رشاد قاضی زاده 

و با درد و دریغ که از ماه سپتامبر سال پار تا سپتامبر سال روان که در آستانه فرا رسی آن قرار داریم طالبان پیوسته به کشتار مردم غیر نظامی پنجشیر، ادامه داده و میدهند.

با توجه به این مستندات می‌توان گفت که قربانیان غیرنظامی ستم طالبان، بیشترینه مردمان تهیدست و آسیب‌پذیر هستند، که تنها به دلیل زاده شدن در جغرافیای معین و زیستن در آن جغرافیا قربانی می شوند. این دسته از جان باختگان را میتوان قربانیان جغرافیا نامید.

آگاهان به این باور اند که دلیل اصلی تکرار و ادامه چنین رفتار های خشونت آمیز مورد پیگرد قرار نگرفتن عاملان آن طی پنج سال امارت اول طالبان می‌باشد. آگاهان میگویند در صورتی که اعمال جنایتکارانه صادر شده از سوی طالبان در آن دوره تاریخی به سطح ملی و بین المللی مورد بازخواست جدی قرارمی گرفت و پرونده عاملین کشتار های دسته جمعی و نسل کشی از سوی دستگاه قضایی ملی و نهاد های قضایی بین المللی مورد بررسی و پیگرد قرار می گرفت احتمالا از تکرار خشونت تا حد قابل ملاحظه جلوگیری به عمل میاورد. اما بی توجهی به پرونده های سنگین جنایی آن عده از اعضای رهبری و فرماندهان طالبان که در سازماندهی و اجرای اعمال جنایتکارانه نقش و سهم داشتند،سبب بی پروایی و تشویق طالبان برای دست یازیدن به خشونت هرچه بیشتر شد.

چشم پوشی از جنایات طالبان در سطح ملی از سوی رهبری رژیم های پسا طالبان و افراد و گروه های شریک در قدرت سیاسی و تلاش چهره ها وجریان های مشخص برای تبریه طالبان از اعمال جنایتکارانه آنهم با استفاده از همه ابزار های قدرت در واقع حکم اعطای مصونیت قضایی نانوشته برای عاملان جنایت از سوی دولت افغانستان بود. گذشته از این چشم پوشی کشور های قدرتمند و نهاد های ذیربط بین المللی از جنایات طالبان و تعامل با این گروه حکم صدور مجوز تلویحی خشونت برای طالبان را داشت که با بی پروایی قوانین حقوق بشری و قوانین جنگ را زیر پا گذاشته از میان مردم غیر نظامی قربانی بگیرند.

نوشته های هم‌سان

Back to top button