حقوق زن در دکترین نظاممندِ سیاسی و کنِش اجتماعی مسعود
محمد اسحاق ثاقبی
باتوجه به انواع کنش نامنظم اجتماعی و نظامیِ بخشی از گروههای مجاهدین در افغانستان و پیامدهای ناگوار فرهنگی اعمال آنها در کشور، هیچگاه نخواستهام و نمیخواهم مجاهدین را تبرئه کنم؛ زیرا پارههایی از این دایرۀ بزرگ نهتنها توسط دیگران به وجود آمدند که حتا در همه سالهای عمر سیاسی خویش از بیگانهگان فرمان گرفتند و به نفس خشونتزای کردارهای خود توجه نکردند.
مجاهدین به صورت عموم سه دسته بودند: گروهی که به میانهروی و اعتدالگرایی در سیاست و عملِ اجتماعی باورمند بودند که در میان این گروه، شخصیتهای روشندل و سیانتیست (دانشگرا و خردورز) وجود داشتند. گروهی که به نظام مردمسالار و حقوق بشر چندان اعتقاد عمیق نداشت و شخصیت رهبری این گروه را باورهای کیش شخصیت و اگوسانتریستی افسارگسیخته و نه به معنای اومانیستی آن، فراگرفته بود. همچو کسانی از فرط خودمحوری و تکروی، کشور را به چالشهای عمیق سیاسی و اقتصادی، پس از پیروزی دولت مجاهدین قرار دادند. و گروههای کوچکی که بود و نبود آنها سبب دگرگونی سرنوشت سیاسی افغانستان نمیشد؛ زیرا برنامهها و سلاح مبارزۀشان کوچک، قومی و محلی بود.
دستۀ اولی با اعتدال و دوراندیشیِ اخلاقمدارانۀ نسبی که داشتند، توانستند سالهای زیادی باقی بماند و موجب تحولات ثمربخش در کشور گردند و اسطورههایی کوچک و بزرگی را نیز برای جامعه و تاریخ به ارمغان بسپارد. شهید احمدشاه مسعود، بزرگترین چهرۀ سیاسی-نظامی جهان در قرن بیست، از افادههای موفق و متودیک این دستۀ ایدیولوژیک میباشد که این شخصیت نظامی تاریخمحور، دینمحور و فرهنگمحور نیز بود و به گمان اغلب، همین سه بُعد معنوی سبب به کمال رسیدن مسعودی شد که یک ملت به وجودش افتخار کند.
یارانش او را فردی باهمت، درستکار، مهربان، عاشق خدا و کارشیوههای پیامبر اسلام و بسیار متین و شکیبا میخوانند. بعضی از دشمنانش از او به عنوان کسی یاد میکنند که در مدیریت، سیاست، اجتماع و نظامیگری، کمتر نظیرش را در درازنای تاریخ دیده اند. مسألهیی که برای یک ملت دارای اهمیت و ارزش میباشد، همنوعدوستی، دیگرنوعدوستی و پیروی از راستی و درستی در کنش جمعی و هماهنگ بودن از نظر احساسی و یا همان همدردی با اقشار گوناگون در یک مملکت است که همۀ اینها زیر یک مفهوم بزرگ گرد میآیند و ما آن را «اخلاق خوب» میگوییم.
مسعود در مراعات کردن اخلاق اداری، سیاسی-نظامی و اجتماعی چنان پیروز بوده که نیم پیکر فراموش شدۀ این ملت –زنان- او را به حیث فرزند صدیق و شجاع سرزمین خویش شناخته و به نام او تا کنون احترام ویژهیی قایل اند. اندیشه و دورنمای دکترین نظاممند سیاسی، نظامی و اداری مسعود لبریز از اخلاق، نگاه انسانی و اکرام بود و این را از نمایۀ بیش از دو دهه فعالیت او، کتابها، فلمها و خاطرات شفاهی اشخاص مختلف میتوان به خوبی دریافت و دید.
مسعود در مراعات کردن اخلاق اداری، سیاسی-نظامی و اجتماعی چنان پیروز بوده که نیم پیکر فراموش شدۀ این ملت –زنان- او را به حیث فرزند صدیق و شجاع سرزمین خویش شناخته و به نام او تا کنون احترام ویژهیی قایل اند. اندیشه و دورنمای دکترین نظاممند سیاسی، نظامی و اداری مسعود لبریز از اخلاق، نگاه انسانی و اکرام بود و این را از نمایۀ بیش از دو دهه فعالیت او، کتابها، فلمها و خاطرات شفاهی اشخاص مختلف میتوان به خوبی دریافت و دید.
ارجگذاری و پاسداری از حق زن، یکی از بزرگترین کارنامههای مسعود در سطح تاریخ معاصر سیاسی افغانستان به شمار میرود. زن افغانستانی قرنهاست ضربۀ ویرانکنندۀ فاتالیسم تاریخی و دینی را میخورد و در یک جبر فرهنگی جنسی که توسط عوامل چندصدسالۀ تاریخی و دینی به وجود آمده است، زندهگی میکند. محرومیت زنان در جامعۀ افغانستان خیلی اسفبار است. یکی از بزرگترین عواملی که میتواند این نگاه زشت نسبت به زن را عوض کند، برنامه و شعارهای با مفهوم رهبران سیاسی قدرتمند میباشد. احمدشاه مسعود با درک این ایدۀ مهم، پیوسته چه در گفتمانهای رسانهیی و چه در گفتمانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، از مسألهی حقوق زنان کشورش به گونۀ موضوعی و عمیق یاد میکرده و آن را مورد حمایت قرار میداده است. سخنرانیهای مسعود در مجمعهای متنوع و مصاحبههای او با رسانههای داخلی و خارجی و نیز آخرین سخنانش در پارلمان اروپا و پاریس پیرامون حق زن و نقش زنان در نظام آیندۀ سیاسی، اداری، اجتماعی و فرهنگی خیلی پُر واضح و جامع میباشند. این یعنی حقوق زن اعم در سیاست داخلی و خارجی مسعود نقش بارزی داشته است.
مسایل و دلایل مستند زیادی وجود دارند که نشان میدهند، مسعود در چه میزان نسبت به حق، ارزش و جایگاه متوازن و برابرِ زن با مرد، باورمند و مطمین بود. هنگامی که ارتش متجاوز بیشتر شهرها و محلات افغانستان را تسخیر و مسعود با نیروهای خود در پنجشیر عقبنشینی میکند؛ هزاران فامیل پناهجو از مرکز و ولایات افغانستان به پنجشیر میآیند و کاملاً واضح است که این تعداد پناهجو نیاز به غذا، دارو و درمان و آموزش و پرورش داشتند و مسعود بخشی از کارمندان، پزشکان و معلمان مکتبها را از قشر زنان به کار گماشته بود. از قرار اسناد و شواهد، مسعود بهترین شرایط را در اختیار این کارگذاران زن آماده کرده بود.
مسعود امر کرده بود تا با زنانِ افراد و اشخاص اسیر در پنجشیر، بهترین و شایستهترین برخورد و رفتار انسانی صورت گیرد. برخورد برازنده و تاریخی مسعود با خانواده و به ویژه خانم جنرال «جمعه اسِک» زبانزد یاران، نویسندهگان و پژوهشگران است. همچنان یکی از مسایل مهم در نگاه مسعود به زن، همانا برخورد مؤثر و بازدارندۀ او با فرماندهان و زیردستانش در مورد ازدواجهای دوگانه و چندگانۀ این فرماندهان میباشد. بنابر گفتههای فرماندهان همسنگرش، کسی نمیتوانست همزمان با داشتن یک خانم، بار دوم اقدام به عقد نکاح با خانم دیگری کند. حفیظ منصور (یکتن از یاران مسعود) میگوید: «روزی یکی از فرماندهان مسعود نزد او آمد و خبر ازدواج دومش را به مسعود گفت. مسعود بسیار برآشفت و با جدیت تمام فرمانده خود را مورد سرزنش لفظی قرار داده گفت: “زن اولات به عنوان یک انسان و همسر از تو انتظار محبت و مهر را نسبت به خود دارد و همانگونه که خودت انتظاراتی داری، خانمات نیز دارد؛ پس چگونه خود را قانع ساختی تا دست به ازدواج دوم بزنی؟ آیا در هر حالتی میتوانی عدالت و اخلاق یک شوهر خوب و کامل را نسبت به هردوی آنها مراعات کنی؟».
من معتقد نیستم کسی بتواند همه زشتیها را از جوامع بشری پاک کند و هادی بیعیب و نقص نسل خود باشد. چنانچه ژان ایزولۀ شریعتی میگوید: «اعتقاد به سخن کسانی که میگویند عالم بر بیعدالتی استوار است، اما به نیروی ارادۀ انسانی میتوان عدالت را در جامعۀ انسانها استقرار داد، کوشش کسانی است که میخواهند از اقیانوسی که مواج زهر است یک کاسه آب گوارا بردارند». اما وجود اشخاصی همچون مسعود سبب بهبودیهای زیادی میشود. او انسان اوتوپیست کامل و آرمانگرا و بهشتساز شاید نبود؛ اما سعی و تکاپوی مفرط و روشمندش، بدون شک کارساز و تغیردهنده و دورانساز بود.