تشدید حملات بهاری گروه های مقاومت؛ چنددستهگی و چالش های طالبان
لاییناودنیل، ستوننویس وخبرنگار آسترالیایی
منبع: فارن پالیسی
برگردان به فارسی: زمردشاهی
مقاومت مسلحانه علیه طالبان در سراسر افغانستان در حال افزایش است. گروه های نظامی که توسط رهبران سیاسی و نظامی جمهوری فروپاشیده اداره میشوند، در صدد جلب و جذب جنگجویان به ویژه نیرو های امنیتی ارتش فروپاشیدۀ افغانستان که توسط امریکا آموزش دیده بودند، هستند. به گفته منابعی در میان این گروه ها که در حال آمادهگی برای حملات بهاری اند، آنان تلاش دارند تا حمایت بین المللی را برای تغییر رژیم کنونی از طریق جنگ، به دست آورند.
اما فقدان اتحاد در میان رهبران گروه های مخالف مسلح، که یکدیگر را بیشتر رقیب می دانند تا رفیق، می تواند آرزوی آنها را برای سرنگونی طالبان؛ این گروه مذهبی افراطی که به سرکوب زنان، دختران و گروه های قومی مشهور است، به چالش مواجه سازد.
میرویس ناب، معین اسبق وزارت امور خارجه دولت جمهوریت که در حال حاضر با جبهه مقاومت ملی افغانستان، مهمترین جریان ضد طالبان همکار است، میگوید: «طالبان ثابت کردهاند که توانایی دولت داری را نداشته، نمیتوانند اختلافات خود را حل نموده، و در رفع نگرانیهای کشورهای همسایه نیز ناتوانند، بنابراین تغییرات مهم جیوپولتیکی در ساختار سیاسی آینده افغانستان به وضوح قابل دید است.»
در حالی که عملکرد طالبان با سرکوب و کشتار مخالفین و اقلیت های قومی، تلاشی خانه ها و اختطاف به هدف باجگیری، زمینه را برای تقویت مقاومت گسترده در برابر این گروه فراهم ساخته است، اما از جانب دیگر دو چالش عمده در برابر گروه های مقاومتگر وجود دارد؛ که اولی حمایت و کمکهای بینالمللی برای این جریان ها است و دومی اختلافات داخلی در حال افزایش که توانایی مقاومت برای مقابلۀ رودررو با طالبان را تضعیف میکند.
منبع دیگری که از جمله مشاورین نظامی دولت سابق به شمار میرود، اظهار داشت: «شورشهای محلی ناهمگون یک تهدید استراتژیک برای امارت طالبان نیست، حتی اگر بتواند آن را تضعیف کند. طالبان میتوانند نیروها را علیه گروههای مقاومت مستقر کرده و آنها را یکی پی دیگر یا چند گروه را در یک زمان ریشه کن کنند. طالبان هزاران جنگجو را به مناطقی میفرستند که فکر میکنند آسیب پذیر هستند، اما در جاهایی که تحت فشار قرار میگیرند میتوانند نیرو های نظامی خویش موقتا کاهش دهند.»
جبهه مقاومت ملی توسط احمد مسعود، پسر فرمانده مشهور اتحاد شمال*، احمد شاه مسعود، که دو روز قبل از حملات 11 سپتامبر توسط القاعده ترور گردید، رهبری می شود. امرالله صالح معاون سابق رئیس جمهور افغانستان نیز از او در این مبارزه علیه طالبان حمایت می کند. دره پنجشیر، جایی که بسیاری از رهبران، از جمله مسعود و صالح، از آنجا میآیند، کانون حملات شدید طالبان بوده است و پنجشیری هایی که در جاهای دیگر زندگی می کنند مرتباً دستگیر، ضرب و شتم، ناپدید و کشته می شوند.
از دیگر رهبران شبه نظامیان میتوان به بسم الله خان وزیر سابق دفاع و داخله، یاسین ضیاء رئیس سابق ستاد کل ارتش، مسعود اندرابی وزیر سابق داخله، عبدالغنی علیپور رهبر شبه نظامیان هزاره و عدهای دیگر با پیشینۀ سیاسی و نظامی اشاره کرد. آنها دست به ایجاد گروه های زده اند که با نام هایی مانند جبهه آزادی افغانستان، مبارزان آزادی ترکستان، جنبش آزادیبخش افغانستان، تحریک اسلامی آزادی ملی افغانستان و حزب آزادی اسلامی مردم افغانستان شناخته می شوند.
در حال حاضر فقدان حمایت بین المللی از مقاومت، مشکل اساسی نیست، زیرا در میان جنگجویان قدیمی کسانی نیز حضور دارند که در گذشته شرکتهای خصوصی امنیتی را در کنار تجارت و قاچاق مواد مخدر اداره میکردند و از این راه ثروت هنگفتی به جیب زده اند، پس کمبود پول وجود ندارد. همچنان افغانستان پس از 40 سال اشغال شوروی، جنگ داخلی و شورش، از سلاح گرم نیز کم ندارد.
مشکل اصلی اختلافات داخلی است. گارد قدیمی جمهوری شکست خورده که جنگ سالاران، دلالان قدرت و رهبران قومی مانند عبدالرشید دوستم از قوم ازبک و محمد محقق از قوم هزاره، که به صورت عموم در میان مردم افغانستان به عنوان عوامل اصلی فروپاشی جمهوریت شناخته شده و مورد نفرین قرار دارند، در صدد بازگشت به قدرت هستند.
یکی از رهبران شبه نظامی که خود یک سیاستمدار و سرباز سابق است که نخواست نامش فاش شود، گفت: «همه آنها معتقدند که رهبر خواهند بود و بنابراین به جای مردم و کشور برای خودشان میجنگند.»
از جانب دیگر طالبان نیز راحت نبوده و (حتی بعد از تصرف کابل) مشغول اند. آنها با گروه های مهم مقاومت مسلحانه به ویژه در دره پنجشیر و ولسوالی اندراب در ولایت بغلان در حال مبارزه مسلحانه اند. به گفته یک ژنرال سابق ارتش افغانستان که اکنون یک گروه ضد طالبان را رهبری میکند، ناآرامیها در ماههای اخیر بر علاوه پنجشیر و اندراب در ولایات کاپیسا، پروان، بدخشان، تخار، سرپل، غور و جوزجان و شمال کابل، پایتخت، نیز به وجود آمده است. . یکی دیگر از چهرههای مقاومت گفت که در دو هفته گذشته حدود 200 طالب در جنگ کشته شدهاند. یکی دیگر گفت که حدود 40 جنگجوی طالبان هفته گذشته تنها در دره پنجشیر کشته شدند.
نیروهای مقاومت چشم به سلاح دیگری نیز دارند: سربازان بسیار آموزش دیده ارتش افغانستان که هنوز به جمهوری قدیم وفادار هستند. اعضای سابق ارتش و نیروهای ویژه افغانستان و همچنین کارمندان سابق دولت که بیرحمانه مورد هدف طالبان قرار میگیرند. برخلاف برخی گزارشهای قبلی، یکی از این سیاست مداران و افسران نظامی سابق گفت، «آنها با شاخه محلی گروه موسوم به دولت اسلامی – داعش ثبت نام نمیکنند.» به گفته وی، بسیاری در حال پیوستن به گروههای مقاومت هستند، زیرا «نیازی نداریم برای جنگ با طالبان به دشمنان خود بپیوندیم».
او همچنان تاکید نمود که: «ما برای دموکراسی و حقوق بشر جنگیدیم و این چیزی است که میخواهیم به افغانستان بازگردد. سیاستمداران ما شکست خوردند، اما ما مجبور نیستیم دوباره از صفر شروع کنیم. ما اینجا هستیم.»
*یادداشت آریاپرس: اصطلاح اتحاد شمال برای نخستین بار توسط رسانه های پاکستانی به ویژه رشید احمد خبرنگار پاکستانی در رسانه ها در دور اول مقاومت رواج داده شد. اسم رسمی جبهه مقاومت در آن زمان جبهه متحد ملی برای نجات افغانستان بود.