مردم ما در مقام کاوه قرار دارند
ف. فرامر
زمانی که ضحاک به شاهی رسید، سیاهی گسترده شد، امیدواری از مردم فرار کرد، جهالت حکم فرما شد و زور و وحشیگری به روشی معمول پسندیده بدل گشت و جمعی هم توجیهگران و سفیدنمایی کنندههای دربار ضحاکماردوش شدند. هنر و اخلاق و انسانیت پایان یافت. هرچند ضحاک پسان متوجه شد که این بی عدالتی و ظلم راهی جز به شکست نمیبرد و همین بود که یک جمعی از توجیهگران را خواست تا به دیگران بقبولانند که ضحاک آدم شریفیست و بدی و ظلم در ساحت او راه ندارد، اما دیر بود و مردم تصمیم شان برای براندازی نظام خونآشامش گرفته بودند.
همینجا بود که کاوه حوصله اش تمام شد، صدا بلند کرد. اعتراض کرد، صدای مقاومت سر داد و در حضور شاهی که هزاران نفر برای سفید نمایی سیاهکاریها و جنایتهایش استخدام شده بود و هزار نفر برای نرسیدن آسیب به او توظیف شده بود، ایستاد و از ایستادهگی گفت و از عدالت گفت و از عدالت طلبی.
گفت: یکی بی زیان مردِ آهنگرم/ ز شاه، آتش آید همی بر سرم. تو شاهی و گر اژدها پیکری/ بباید بدین داستان داوری… دقیقن مردم ما در چنین موقعیتی قرار دارد. سیاسیون یا به اصطلاح شاهنامه «بزرگان» یا در سفیدنمایی این ضحاک خوانخوار قرار دارند و یا هم مثل موش در گوشهای خزیده اند(هرچند تشبیه اینها به موش، توهین به مقام موش میشود) و مصروف روزگذرانی و خوش گذرانی هستند. اما این طرف ملتی به تنهایی خود، در برابر هیولایی تا دندان مسلح ایستاده است و میگوید سرخم نمیکنم، تسلیم نمیشوم، ظلم را نمیپذیرم، بردهگی و بردهخویی در فرهنگ ما نیست، میایستم تا به جهانیان بفهمانم، این اژدهایی را که بر ما مسلط کردید، برای ما قابل پذیرش نیست. ما هم انسانیم و حق زندگی داریم، زیرا در سایه این هیولای هزار سر، ناممکن و ننگ است، ما هم انسانیم و حق آزادی داریم. هرچند انتخاب این راه بسیار دشوار است، قربانی فراوان میطلبد که فقط راهیان راه کاوه میدانند که این راه چقدر پر خطر و پر هزینه است. ایستادگی در میدان عدالت طلبی و فریادهای آزادگی سردادن سبب خواهد شد که دیگرانِ تن داده به بردگی به خود آیند، هوشیار شوند و حقیقت دشمن ضحاک صفت را بفهمند و دست و از چاپلوسی و بیخاصیتی و بیشرفی بردارند. ما امیدوار به این روز هستیم، ظلم و ظالم، سایه سیاه این ضحاکان خونخوار ابدی نیست و عدالت و عدالتطلبی روزی پیروز خواهدشد و این وحشیهای بیفرهنگ پاسخ این همه جنایت و وحشیگری را خواهند داد. و دوران شان پایان میابد و «جهان از بدِ طالب بی فرهنگ» پاک خواهد شد.