فرارسیدن نوروز و غوغای تحریم
آریاپرس
بار دیگر اینک در آستانهی فرارسیدن نوروز و سال نو خورشیدی هستیم و بار دیگر غوغا برای تحریم نوروز، آغاز شده است. اینبار اما وضعیت فرق میکند؛ این دومین نوروز است که طالبان بر افغانستان، کشوری که مهد و زادگاه نوروز در هزاران سال قبل به شمار میرود، حاکم اند. طالبان در دور اول حاکمیتشان بر افغانستان نیز تجلیل از نوروز را ممنوع اعلان کرده بودند و اینک نیز وزارت ارشاد، حج و اوقاف آنها، در یک اعلامیهی هفت صفحهیی، تجلیل از روز نوروز را به دلیل این که «رسم و رواج فارسیان بوده است» حرام دانسته و آن را ممنوع اعلام کرده اند.
طالبان در این اعلامیه کوشیده اند با آوردن روایاتی از قرآن شریف و احادیث نبوی، حرام بودن تجلیل از نوروز را ثابت کنند. در بخشی از این اعلامیه، حدیثی از پیامبر خدا را که ابوداود در سنن خویش روایت کرده، آورده اند تا دلیلی بر حرام شمردن نوروز از سنت ذکر کرده باشند. براساس روایت ابوداود، زمانی که پیامبر خدا وارد یثرب (مدینه) میشود، متوجه میگردد که دو روزی است که مردم آن روز ها را تجلیل میکنند، آنگاه به مردم میگوید: ماهذان الیومان قالوا کنا نلعب فیهما فی الجاهلیة فقال رسول الله ان الله قد ابدلکم بهما خیرا منهما یوم الاضحی ویوم الفطر. ترجمه: این دو روز چه روز های اند؟ آنها گفتند: ما در زمان جاهلیت در این روزها بازی میکردیم. رسول الله (ص) فرمودند: الله تعالی در عوض این دو روز دو روز دیگر یعنی عید سعید فطر و عید اضحی را انتخاب کرده است.
برخی شارحان حدیث در توضیح این حدیث نوشته اند که منظور از دو روزی که اهالی مدینه آنها را تجلیل میکردند، نوروز و جشن مهرگان است که از جانب باشندهگان حوزه تمدنی آریایی تجلیل میگردید. این حدیث دستآویز اصلی طالبان در اعلامیهی شان مبنی بر حرام بودن تجلیل از نوروز است، همانگونه که در طول تاریخ از این حدیث همیشه برضد نوروز و جشن مهرگان استفاده صورت میگرفت.
خواجه بشیر احمد انصاری، یک تن از دانشمندان اسلامی معاصر کشور ما، در پاسخ به پرسشی درباب این حدیث اظهار میدارد که معلوم نیست نخستین بار چه کسی، در چه زمانی و برمبنای کدام دلیلی این حدیث را به نوروز پیوند داده است. او در توضیح اظهار میدارد که هیچ سند تاریخی در دست نداریم که مردم مدینه در جزیرةالعرب با نوروز آشنا بوده و آن را تجلیل میکرده اند.
از جانب دیگر در این اعلامیهی طالبان کوشش شده است تا نوروز، آیینی مذهبی و مربوط به دین زردشت قلمداد شود. در حالی که براساس شواهد تاریخی ثابت میگردد که نوروز رسمی بوده است، فرهنگی و ملی که بیشتر با طبیعت، نوزایی و رستاخیز طبیعت، پس از دوران سرد و تاریک زمستان پبوند دارد تا دین و مذهب. مخالفین نوروز که این آیین را مربوط به دین زردشت میدانند، متاسفانه نمیدانند که حتا یکبار هم از نوروز در کتاب اوستا، که کتاب مذهبی دین زردشت است، یاد نگردیده است، همانگونه که در منابع دست اول اسلامی (قرآن و سنت) نیز حکم صریحی دال بر حرام بودن این روز وجود ندارد.
به قول خواجه بشیر احمد انصاری در مقالهی پرسشهای نوروزی و پاسخ به آنها، «ما از امامان بزرگ فقه سخنی در این رابطه [نوروز] نداریم. نزدیکترین روایت مربوط به نوروز همان حکایتی است که امام بخاری در ادب مفرد خویش روایت نموده که جد امام اعظم برای حضرت علی در روز نوروز فالوده تقدیم نمود و امام علی فرمود، هر روز ما نوروز و در روایتی پیروز باد! با آن که این حکایت بار مثبت دارد ولی باز هم ما نمیتوانیم نوروز را رنگ اسلامی دهیم. دیگر اینکه ما چیزی در رابطه به نوروز از زبان امام ابوحنیفه و یا امام ابویوسف یا محمد بن حسن شیبانی یا سرخسی و امثال ایشان نداریم.»
طالبان در بخشی از اعلامیهی شان تجلیل از نوروز را به «روافض» یعنی شیعیان نسبت میدهند و میگویند که روافض باور دارند که در این روز عثمان بن عفان به شهادت رسیده است و حضرت علی کرم الله وجهه برمسند خلافت جلوس کرده است، از آن رو این روز را تجلیل میکنند.
در ادامهی این اعلامیه طالبان 9 مورد را بر میشمرند که به زعم خودشان براساس آن موارد نوروز حرام است. این 9 مورد براساس همان حدیث نبوی که قبلاً در موردش صحبت کردیم و دیدیم که نمیتوان آن را به نوروز پیوند داد و این پیشفرض که نوروز سنتی است مربوط به دین زردشت، تنظیم شده اند؛ در جا جای این 9 مورد عنصر ستیز با فرهنگ و هویت ملی باشندهگان حوزه تمدنی آریایی را نیز مشاهده میکنیم.
با این که طالبان و سایر ملاهای افراطی و رادیکال در طول تاریخ تلاش کرده اند تا نوروز را از بستر فرهنگ و هویت ما بزدایند، اما نوروز، به قول دکتر شریعتی «این پیری که غبار قرنهای بسیار بر چهرهاش نشسته است»، همچنان به تکرار از درون سیاهی و تاریکی زمهریر بر میگردد تا پیام نور، پیام زایش دوباره، تجدید عهد با طبیعت و با خدا را به ما برساند.
طالبان و همفکران شان در حرام دانستن تجلیل از نوروز مرتکب بدعت میشوند، آنان امری را که خداوند حرام ندانسته است، حرام میگویند. خداوند در کتاب خویش در مورد این گونه افرادگفته است:
وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ.
ترجمه: بخاطر دروغي كه زبانهاي شما توصيف ميكند نگویيد اين حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببنديد، كساني كه به خدا دروغ ميبندند رستگار نخواهند شد.