سیاست

خلیفه های ناخلف

افرا

طالبان در نقش حاکمان امروز و مخالفین دیروز افغانستان در بیست سال گذشته به نام  گویا جهاد، هزاران هزار باشنده‌ای سرزمیان مان را که بیشتر شان افراد ملکی، شاگردان، دانشجویان، کودکان و رهروان عام کوچه های کابل و سایر ولایات در دغدغه های زندگی روزمره‌ی شان بودند، با بدن های آش و لاش و گوشت های سوخته بدون اندک ترین صله‌ی رحم و پابندی به کنوانسیون های حقوق بین المللی بشردوستانه که معیاری برای طرف های متخاصم است، به کام نیستی کشانیده و خانواده های بسیاری را به خاک و خون نشانیده اند.

این خون ها هنوز روی کوچه ها و پس کوچه ها نخشکیده است. گستاخی طالبان در مصاحبه ها وحضور های مشمئز کننده‌ی شان در رسانه ها که داد از آرامش و به قول خودشان آوردن صلح و امنیت دارد، چنان مضحک و نفرت انگیز است که زهرخند، بر لب مردم افغانستان که خواب شان از وجود این موجودات بیرحم حرام شده است، می آورد.

در این‌که در زمان جمهوریت فساد افسارگسیخته و زراندوزی گروه در قدرت باعث ایجاد دشواری های فراوان گشته بود، شکی نیست ولی این معضل به هیچ عنوان طالبی که بیست سال آزاگار کمر به قتل ملت بسته بود را تطهیر نمی‌کند. اینانی که امروز در پشت تریبون ها دم از آرامش و امنیت میزنند، مگر فراموش کرده اند که عامل  اصلی ناآمنی، عدم قانون‌مداری، کشتار و حمله های انتحاری خودشان بودند که حالا با ملابازی و خلیفه خوانی فکر میکنند، اسلامی با آن عظمت و عرفانی با آن حکمت را خط خوانی کرده و در قرن بیست و یک چهره‌ی بی‌قواره و وحشتناکی را بیرون بدهند که به طور قطع کمکی است برای اسلام هراسی نه معرفی این دین به عنوان دینی دارای حکمت و والایی.

مگر طالب مکتب سوز، ویرانگر و مردم‌کُش چه پیامی میخواهد به مردم افغانستان و در نهایت به دنیا بدهد.

هبت‌الله غایب از یک کنج مسجد جرأت رویارویی با مردم را ندارد و توبه نغوذ بالله خودش را مگر خدا می‌پندارد که روی از مردم برگرفته و دعوای غیابت و قدرت دارد؟ این صفت «حاضر و از نظر غایب» لایق شأن خداوند است و بس. مگر این ملای بدون نشانی و گمنام که خودش را امیرالمومنین می‌داند، چه مرضی دارد که خودش را گم و گور کرده است؟  چرا با مومنین و مومنات حشر و نشر نمیکند؟ ما ضرب المثلی داریم که میگوید: خاین خایف است. این جناب از چه خوف دارد؟ از مردن و کشته شدن؟ برای سر بی مغز ایشان نیز که هیچ جایزه ای تعیین نشده است. سراج الدین روی‌گیر نیز که خودش را خلیفه خلیفه میخواند، و جایزه‌ی سرش هنوز پابرجاست، آن‌قدر دیده درآیی به‌ دست آورد که چشم در چشم مردم برای قربانیان حادثه‌ی انتحاری اخیر وزارت خارجه پیام دهد. غافل از این‌که لکه های خون در دامن این قصاب همچنان دیدنی است. این ملا ها و خلیفه های خود خوانده مگر چه چیزی از پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) کم دارند که رخ نمی نمایند؟

هبت الله مگر خداست؟ آیا ملا هبت الله دعوای خدایی دارد؟  و یا برتر از پیامبر است؟

رسول خدا که انسانی بود مثل تمام بندگان خدا در بیعت هایش زنان را نیز مثل مردان در حضور می‌پذیرفت و با آن‌ها بیعت نه به شکل مصافحه که با آب معطر انجام میداد.

بیعت عقبه، بیعت روز چهارم فتح مکه و بیعت های دگر زن و مرد در کنارهم برای تجدید پیمان به عنوان یک عضوی از جامعه می‌آمدند و بر سرپیمان می‌ماندند. هر چیز اصولی دارد و حتی اگر این طالبان بی‌سواد و کم‌سواد خودشان را از فرزندان خلف اسلام می‌پندارند، باید گفت که خیلی سخت به خطا رفته اند و خاک به چشم مردم می‌زنند. اینان جز مشتی از اجنبی پرستان در خدمت باداران بیرونی خود نیستند. اینا پا روی گلو و خون مردم مانده و با پوشه‌ی دین برای خودشان دستاویز می‌سازند. اینان به نام خلیفه و ملا در اصل فرزندان ناخلف و مردم آزار و از دین بیزارند که مثل کرگس ها به جان و مال مردم چسپیده و چون زالو به مکیدن خون  آن ها عادت کرده اند.

خداوند حتی برای رسول مقبولش در آیه دوازده شرایط بیعت را چنین اعلام میکند :

««یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَكَ عَلَى أَن لَّا یشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیئًا وَ لَا یسْرِقْنَ وَ لَا یزْنِینَ وَ لَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَ لَا یأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لَا یعْصِینَكَ فِى مَعْرُوفٍ فَبَایعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛»

یعنی اى پيامبر چون زنان باايمان نزد تو آيند كه [با اين شرط] با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند و دزدى نكنند و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بچه ‏هاى حرامزاده پيش دست و پاى خود را با بهتان [و حيله] به شوهر نبندند و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.

 خداوند چنان به انسان که خلیفه‌ی خود در روی زمینش قرار داد، اختیار داده که حتی در جمع امت مسلمانش اجازه‌ی حق مخالفت مدنی با رای پیامبرش را داده بود و تنها مخالفت را با کار نیک پیامبر شرط گذاشته بود. نه خدواند چنین یک دینی را برای مسلمانان از طریق رسولش به ارمغان داد و حالا این طالب نیم‌چه مکتب رفته با بی‌دانشی و تعصب و اسلام ستیزی هر چه از جهالت و علم دوستی است به نام اسلام می بنند و بندگان واقعی خداوند را در ظلم قرار داده تاریکی و گمراهی قرار می‌دهد.

مردم مسلمان افغانستان و تمام علمای و فقه های دین در کشور های اسلامی بایست درب گفتگو و مناظره را در مورد اعمال سرکوب‌گرانه‌ی که بیشتر با اصول جاهلی قبل از اسلام در شبه جزیره‌ی عربستان هم‌خوانی دارد این جماعت جاهل از خدا بی‌خبران باز کرده و جلو این بدنام سازی و وحشتزایی قرائت طالبانی را ازچنین ملا های بی سواد، غایب و فتنه برانداز گرفته و مانع شوند. کشور های اسلامی، سازمان کنفرانس اسلامی، جامعه الازهر مصر و سایر مراجع بین المللی جهان اسلام می‌توانند پیش‌قدم شده و با به‌ راه اندازی گفتمان های موثر این مهم را رهبری کنند. به گونه‌ی مثال در سایت رسمی کشور ترکیه سوالی مطرح شده که :«اسلام را به من معرفی کنید و مسلمان کیست»، در پاسخ به این پرسش به یک سلسله اصول اشاره شده است که یکی از آنها در رفتار و کردار قدرت به دستان امروز افغانستان دیده نمی‌شود. طالبان فقط یاد دارند که عناد و کینه ورزی شان‌را با زنان به نمایش گذاشته و تنها با آویختن کلمه طیبه بر روی بیرق ها و در و دیوار شهر و پیشانی هایشان،‌ موهای ژولیده و شکم های برآمده (از خوراک و تن پروری که بیشتر در بین بزرگان‌شان مشهود است) ادای مسلمانی در آورند، ولی نه در اقرار نمونه‌ای یک مسلمان اند و نه با قلب هایشان تصدیقی از چنین یک تسلیم را به نمایش می‌گذارند. بیشتر زنده به گور ساختن  دختران وزنان (خانه نشنیی و محرومیت از حق کار و آموزش) که رسم دوران جاهلیت است نیز به مثابه‌ی یک تکتیک وارداتی بیرون مرزی است که شسشتوهای مغزی را که نه برای خدمت به خلق‌الله و عبادت و ریاضت بلکه به طمع حور بهشتی و مغازله در بهشت کذایی تروریست پرور برای‌شان آموزش داده شده بود، از مبادایی افتادن در دام عیش رهانیده و به اصطلاح چشم و گوش بچه‌جوان های طالب که حالا رنگ و بوی شهری گرفته و کم کم هوشیار می‌شوند، را بگیرند. تا نشود چند سال بعد از یخن بزرگان ساعت برند پوش و عطر زده و حمام کرده‌ی خود بگیرند و بپرسند که یاخلیفه!!!‌ وقتی این‍‌ها بد است و قدغن «‌نو ولی پخپله اخته یی؟؟؟‌» چرا که آن شکم کته های  بالا نشین، خانواده های‌شان در خارج، زنان‌شان گرم و نرم و دختران‌شان در مشق و سبق از دنیا خبر ندارند. هیچ جوانی انتحاری از خانواده‌ی حقانی یا ملا عمر یا متقی یا مجاهد یا ستانکزی یا دگرانش نیست و نبوده و نیز نخواهد بود. باز همان اولاد غریب را پیش انداخته و با سحر و جادوی شهادت و فتوای رذالت که از میان دندان های زرد تروریست پرور و خون آشام برون میشود، ‌جوان ناکام و نامراد افغانستان را مثل هیزم برای آتش افروزی انتخاب کرده و خودش چاق‌تر از دیروز مشغول معامله است.

مردم افغانستان جنایات طالبان را فراموش نمیکنند و همچنان مثل یک مسلمان با تقوا دست به درگاه خداوند عظیم‌الشأن دارند که هرچه زودتر این فتنه و بلای شر انگیز را از سرنوشت شان دور کند . آمین یا رب العالمین

نوشته های هم‌سان

Back to top button