تاثیر مکاتب فلسفی مدرن در عقاید فکری نوین
عرفات خلیل
فلسفه مدرن انقلاب فکری عظیم که جایگاه انسان را در نظام هستی متحول ساخت، در فلسفه مدرن انسان به عنوان شاهکار خلقت و طبیعت معرفی میشود که تمام کائنات و جهان هستی در خدمت انسان قرار دارد، فلسفه مدرن اندیشه ای که در مورد انسان و قابلیت های درونی و بیرونی آن بحث میکند و انسان را مخدوم و جهان هستی را خادم انسان معرفی میکند، این فلسفه یک تعریف جدید از رابطه انسان با حقیقت و خداوند و جهان هستی ارائه میکند.
محور اساسی این فلسفه ؛ انسان گرایی، عقل گرایی، تجربه گرایی، و مادی گرایی است.
فلسفه مدرن از قرن هفدهم میلادی شروع شده و تا قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ادامه یافت بناینگذار این فلسفه کانت معرفی شده است.
باید گفت که فلسفه مدرن از نظر جایگاهی که به انسان در جهان هستی معرفی میکند با مفکوره و اعتقادات اسلامی نزدیک است زیرا در دین مقدس اسلام انسان احسن الخالقین معرفی شده که تمام کائنات و نظامی هستی به منظور خدمت به انسان آفریده شده است و انسان خلیفه خدا در روی زمین قرار گرفته است و خداوند از روح خود در آن دمیده است.
مکتب های فلسفی که بر روی فلسفه مدرن تاثیرات زیاد گذاشته است از جمله ۱: مکتب ایدالیسم ۲: مکتب اگزیستانسیالیزم۳: مکتب روشنگری ۴: مکتب پست مدرنیسم میباشد.
فلسفه مدرن در عرصه های مختلف از اهمیت خاص برخوردار است و از جمله عرصه سیاست و تحولات فرهنگی تغیر در نحوه آموزش و شکل دهی به ایدئولوژی ها و اعتقادات جوامع کمک کرده است.
هدف اصلی فلسفه مدرن تعین جایگاهی برای انسان که شایسته خلقت اوست تا باعث پیشرفت و پویایی انسان و جامعه ای که در آن زندگی بسر میبرد شود.
انسان از دیدگاه فلسفه مدرن، برخلاف فلسفههای قدیمیتر، به عنوان یک موجود خاص و برجسته شناخته میشود. ویژگیهای درونی و بیرونی انسان، موضوع بحث و تحلیل فلسفه مدرن است. انسان در این دیدگاه، دارای قدرت عقلی و تواناییهای بالقوه فراوانی است که در صورت استفاده صحیح از آنها، میتواند خود را در مقابل چالشها برآورده کند و به تحقق پیشرفت و پویایی جامعه کمک کند.
یکی از مکتبهای مؤثر در فلسفه مدرن، مکتب اگزیستانسیالیسم است. اگزیستانسیالیسم تأکید میکند که انسان به عنوان یک موجود وجودی و خودآگاه، مسئولیت بر خود و زندگی خود میباشد. در این فلسفه، بر جبر و تعیینشده بودن انسان تأکیدی نمیشود، بلکه انسان آزاد است و مسئولیت خود را بر عهده دارد. اگزیستانسیالیسم به انسان امکان میدهد معنا و مقصود زندگی خود را درک کند و بر اساس آن اقدام نماید.
همچنین، مکتب روشنگری در فلسفه مدرن تأثیر زیادی داشته است. روشنگران بر اهمیت تفکر و دانش تأکید میکنند و بر ضرورت اندیشیدن منطقی و استفاده از عقل در برابر اعتقادات سنتی و تعصبات مذهبی و اجتماعی تأکید دارند. آنها به پایهگذاری دیدگاههای خود بر روی منطق و علم تکیه میکنند و به تقویت عقل و ارتقای آگاهی میپردازند.
همچنین، مکتب ایدالیسم در فلسفه مدرن مؤثر بوده است. ایدالیسم به تصویرکشی از حقیقیتهای بهتر و بهبود دادههای مختلف توسط انسان میپردازد. این مکتب به ایجاد تغییرات و پیشرفت در جوامع و بهبود شرایط اجتماعی و فردی انسان توسط ایدهها و آرمانهای انسانی تأکید دارد.
لحظهای در فلسفه مدرنیسم نیز مؤثر بوده است. این مکتب، شکست نظریهها و اعتقادات سنتی را تأکید میکند و به ترک از استدلال سنتی و تمرکز بر تجربه و خلاقیت توسط انسان تأکید دارد. مکتب پست مدرنیسم به چالش کشیدن رویهها و طرز فکرهای سنتی و انکار حقیقتهای ثابت و قطعی توسط شناختگرایی و نسبیتبندی معتقد است.
در نهایت، فلسفه مدرن نقش بسیار مهمی در تغییرات سیاسی، فرهنگی و آموزشی جوامع دارد. این فلسفه به جامعه کمک میکند تا بهبودیافتهتر و پویاتر شود و نهادها و ساختارها را بهبود بخشد. پژوهشهای فلسفی در عرصههای اختلافات سیاسی، تحولات فرهنگی و تغییرات در آموزش، به دستاوردهای مهمی در تحقق عدل، دموکراسی و آزادی کمک کرده است.
ساختارهای فلسفه مدرن :
فلسفه مدرن اصلا فلسفه شناخت عمیق انسان و نسبت انسان با حقیقت و جهان هستی است یعنی محور اصلی فلسفه مدرن انسان گرایی است.
این فلسفه در قرن هفدهم بنیانگذاری شد که ساختارهای اصلی آن به پایه روش های عقلانی، انسان محوری، تاثیر دانش، باور به پیشرفت استوار است.
فلسفه مدرن به آگاهی انسان ، پیشرفت انسان ، تغیرات در جوامع ، توجه و تاکید دارد.
۱: روش عقلانی؛ فلسفه مدرن برای بررسی مسائل فلسفی تاکید به روش های عقلانی و منطقی دارد
۲: انسان محوری ؛ موضوع اصلی فلسفه مدرن شناخت انسان و رابطه او با جهان هستی است و نظریات فلسفه مدرن بر این است که انسان به عنوان موجود عقلانی قادر به درک و تحکیم دانش و قدرت است.
۳: تاثیر علم؛ در فلسفه مدرن علم روش قابل اعتمادی برای درک جهان و حقایق نقش مهمی ایفا کرده است.
۴: اعتقاد به پیشرفت: فلسفه مدرن تاکید دارد که جوامع باید تغیر کند پس انسان است که میتواند تغیرات لازم را در پرتو علم و دانش بوجود بیاورد.
تاثیرات فلسفه مدرن بر روی جوامع :-
فلسفه مدرن به عنوان فلسفه ای که جایگاه انسان را متحول کرد تاثیر بسیار زیادی روی جوامع گذاشته است که باعث تغیر و تحول در مفکوره ها و اعتقادات و اندیشه ها ، سیاست ها، و تغیر در فرهنگ های مختلف شده است.
زمینه های که فلسفه مدرن روی آنها تاثیر گذاشته است عبارت اند از :
۱: تاثیر بر سیاست
تاثیرات زیادی روی ایده های انسان محوری ، حقوق بشر ، دموکراسی، و عدالت اجتماعی گذاشته است.
۲: توسعه علم و فناوری؛ فلسفه مدرن بر علم و روش های منطقی تاکید دارد، و باعث پیشرفت در زمینه های علمی، طبی ، و صنعت شده است
۳: تاثیر بر آموزش
فلسفه مدرن نقش بسیار ارزنده در سیستم های آموزشی داشته است تمام تغیرات که در سیستم تحصیلی و آموزش پدید آمد تحت تاثیر فلسفه مدرن بوجود آمده.
۴: تغیر در فرهنگ
ایده های جدیدی در مورد فرهنگ ، هنر ادبیات ، موسیقی بوجود آمد و همه این تغییرات در پرتو فلسفه مدرن پدیدار گشت.
نقد فلسفه :
در فلسفه زمانی که هر تز ای به وجود می آید آنتی تز و سنتز هم خواهی نخواهی بعد از مدتی پیدا میشود چرا که هیچ نظریه ای انچنان کامل نیست که مارا از سنتز های بعد از ان بی نیاز بسازد در فلسفه مدرنیسم تمام سنتز های گذشته به تز تغیر کرد و نظریه های مدرنیسم شدند یک سنتز و با گذر زمان اینکه این نظریات تبدیل شوند به یک تز هم به دور از تصور نیست مثلا در جایی از رنسانس چنین نقد میشود “رنسانس به تبسم و سادگی بیش از حد به تصورات خود از عقلانیت انسان پرداخته است” این نقادان معتقدند این رویکرد به نادیده گرفتن پیچیدگی ها و تضادهای وجودی دنیا منجر شده هست یا همینطور نقدی بر ایدالیسم چنین هست که آن را یک دید غیر واقع گرایانه به زندگی و جامعه قرار داده اند مثلا تمرکز به زیبایی و عشق ممکن هست به نادیده گرفتن واقعیت محور و عملی چشم پوشی شود.
بر دیدگاه اگزیستانسیالیسم باید نوشت دیدگاه تاریک بر پژواک وجود انسان که این باعث ناامیدی و بی مفهوم شدن اصل معنی زندگی در یکی از مکتب های یکی دیگری از مکاتب مدرنیسم با نام پستمدرنیسم چنین نقدی را بر این مکتب وارد داشته اند: “یک جریان فلسفی غیر منطقی بدون استواری بر تصورات و اعتقادات و عدم تاکید بر حقایق مطلق و تضمینات قطعی منجر به تصورات فلسفی و فرهنگ معاصر میشود
این تنها چند مثال از نقد هایی هست که بر مکاتب مدرنیسم وارد هست در نتیجه هیچ چیز قطعی ی وجود ندارد و بر نظریه ای مخالف و جایگزینی هم وجود دارد .
منابع:-
1: خبرگزاری فارس: مولفه های بنیادین اندیشه های فیلسوفان مدرن
2:- پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب: ناقد فلسفه مدرن