اعجوبه حمایت یک زن ازطالبان در نشست سازمان ملل
رستم روشنگر
به تاریخ 19 ماه جون 2023 شورای حقوق بشر سازمان ملل جلسهای در رابطه به وضعیت حقوق بشر در افغانستان، برگزار کرد. در این نشست خانمی به نام مدینه محبوبی که منحیث فعال حقوق زنان در جلسه شرکت کرده بود، سخن از تعامل با طالبان زد، که مایهی تعجب و حیرت شرکت کنندههای نشست، و به ویژه فعالین حقوق زنان افغانستان گردید.
تلویزیون افغانستان انترنشنال، در گزارشی فاش کرد که یکی از کارمندان سازمان ملل، بنام نوید احمد که از شهروندان افغانستان است، از طریق روابط شخصی خود با این خانم، او را به نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، به عنوان یکی از سخنرانان مهم دعوت کرده است.
طبق گزارش تلویزیون افغانستان انترنشنال، مدینه محبوبی که گویا به نمایندگی از زنان افغانستان در نشست سازمان ملل اشتراک کرده، با نوید احمد از کارمندان سازمان ملل که از ولایت کندهار افغانستان است، رابطه شخصی داشته و تلویزیون افغانستان انترنشنال در پیگیری این موضوع، دو هفته بعد، به اسنادی دست یافته که نشان میدهد مدینه محبوبی در خانه شخصی نوید احمد با او یکجا زندگی میکند.
براساس گزارش تلویزیون افغانستان انترنشنال، مدینه محبوبی از لابیگران شناخته شده طالبان است و در رسانههای اجتماعی به نفع این گروه فعالیت دارد. او سابقه کاری در حوزه حقوقبشر ندارد.
البته این موضوع تا کنون روشن نشده که مدینه محبوبی خود براساس تعلقات تباری، به حمایت از طالبان در سازمان ملل سخن گفته یا اینکه نوید احمد او را از طریق روابط شخصی و دوستانه به این کار تشویق کرده است.
اما آنچه روشن است این است که بسیاری از فعالین شبکههای اجتماعی از میان پشتونها که در جوامع غربی زندگی میکنند، صرفا به دلیل تعلقات قومی، به حمایت از طالبان روی آوردهاند و در تلاش سفیدنمایی کارنامه سیاه گروه تروریستی طالبان هستند. چنانکه فعالیت بعضی از این افراد با اعتراض بقیه شهروندان افغانستان در جوامع غربی مواجه شده و آنان علیه همچو افراد دعاوی حقوقی باز کرده و از دولتهای میزبان خواسته اند که پروندههای اقامتی و پناهندگی آنان را مورد بازنگری قرار دهند. یکی از این افراد، شخصی به اسم جمیل قادری است که در کشور اتریش از طریق یک چینل یوتیوب به نفع طالبان کمپاین میکرد. گفته میشود که در اثر اعتراض شهروندان افغانستان مقیم اتریش، پرونده پناهندگی او که در آن مدعی شده بود، از ترس تهدید طالبان پناهنده شده، مورد بازنگری قرار گرفته و احتمال اخراج او از اتریش نیز مطرح شده است.
بیگمان کسانی که مسایل سیاسی افغانستان را پیگیری میکنند، ماجرای حضور پرسش برانگیز و مبتنی بر روابط شخصی و پنهانی مدینه محبوبی در نشست سازمان ملل، آنان را به یاد داستان «چینل شینکی کروخیل در یوناما» در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ میاندازد. شینکی کروخیل از اعضای پارلمان که در آن زمان با تیم اشرف غنی کار میکرد، شبکهای از روابط شخصی در دفتر نمایندگی سازمان ملل در کابل-یوناما، ایجاد کرده بود که از آن به نفع تیم غنی در انتخابات استفاده میشد. این شبکه وظیفه داشت نمایندگی سازمان ملل در افغانستان را مجاب بسازد که از تیم اشرف غنی، علیالرغم تقلبات گسترده و رسواییهای عالمگیر حمایت کند. این حلقه البته در کنار رفاقت شخصی، مبیین روابط قومی نیز بود. در واقع کارمندان پشتون سازمان ملل در افغانستان، با هم براساس تعلقات تباری شبکهای را تشکیل داده بودند تا از طریق آن به نفع تداوم قدرت در دست پشتونها کار بگیرند. این شبکه در زمان اعلام نتایج انتخابات، با شنود صدای خانم کروخیل که در یک مکالمه تلفنی با طرف مقابل در مورد «چینل یوناما» صحبت میکرد، افشا شد و به چینل کروخیل در یوناما مشهور گردید.
اما به نظر میرسد که سطحینگرانه خواهد بود اگر نقش سازمان ملل در تحولات سیاسی بیست و سه سال اخیر افغانستان را به تلاش شخصی بعضی از کارمندان این نهاد برای اعمال نفوذ در تصامیم و موضعگیریهای سازمان ملل به نفع تیم حاکم تقلیل دهیم. بلکه علیالرغم تایید و تثبیت این مورد که میتواند بخشی از واقعیت را توضیح دهد، ناگزیریم این موضوع را از یک جهت دیگر نیز مورد بررسی قرار دهیم. این جهت در واقع تاثیرپذیری سازمان ملل از سیاستهای کشورهای غربی در افغانستان عنوان دارد. کمتر تردیدی در این باره وجود دارد که بسیاری از تصامیم سازمان ملل تحت تاثیر کشورهای قدرتمند غربی به ویژه امریکا قرار دارد. این البته یک واقعیت تا حدود زیادی پذیرفته شده جهانی است. اما در افغانستان سازمان ملل بسیار بیشتر از حد انتظار، اصل بیطرفی خود را به نفع کشورهای غربی و تیم حاکم (کرزی و غنی) نقض کرده و در واقع قدم به قدم پا جای پای آنها گذاشته است. زمانیکه مولانا عبدالله یک تن از کمیشنران کمیسیون انتخابات در برابر تقلبات سازمان یافتهای کمیسیون انتخابات به نفع اشرف غنی موضع قاطع گرفت، مورد تهدید UNDP که در آن زمان مسئولیت پیشبرد مسایل لوژستیکی و تخنیکی انتخابات را داشت، قرار گرفت.
در بیست سال دوره جمهوریت تقریبا در تمام موارد وضعیت به همین گونه بوده است. سیاست کشورهای غربی این بود که از یک حکومت فاسد که به وسیله گماشتگان امریکا، انگلیس و…اداره میشد، به هر قیمت ممکن حمایت صورت گیرد. نه تنها در برابر فساد مالی و اداری این حکومت اغماض صورت میگرفت، بلکه برنامههای بسیار خطرناک تصفیه قومی و سیاسی حکام ارگ نشین نیز حمایت میشد. در برابر تقلبهای گسترده انتخاباتی هم در دوره حامد کرزی و هم در دوره اشرف غنی حمایت صورت گرفت. اشرف غنی به امریکاییها در سال ۲۰۱۴ وعده سپرد که در صورت برنده شدن در انتخابات، پیمان امنیتی با امریکا را امضا میکند و امریکاییها نیز از او با تمام تقلبها و رسواییها حمایت کردند. سازمان ملل نیز در همه موارد به نحوی همسویی نشان داد و با سکوت و نرمش و کرنش از کنار حساس ترین مسایل سیاسی و امنیتی افغانستان عبور کرد.
این در حالی بود که سازمان ملل به نحوی طبق قطعنامههای مصوب این سازمان و شورای امنیت، به نحوی متکفل امور سیاسی افغانستان بود و به اصطلاح افغانستان به نحوی تحت قیمومیت سازمان ملل قرار داشت و به همین اساس این سازمان میتوانست با اتخاذ یک رویکرد بیطرفانه و مسلکی، نقشهراه بهتری برای آینده سیاسی افغانستان ترسیم کند و از سقوط این کشور به دست تروریزم و فاشیزم که امروز حاکم افغانستان شده، جلوگیری نماید.
در دوره دوساله حاکمیت گروه تروریستی-فاشیستی طالبان، نیز سازمان ملل کدام موضع جدی و قاطع علیه جنایتکاریهای طالبان اتخاذ نکرده است. در تمامی گزارشهای سازمان ملل در باره رفتار طالبان، روحیه نرمش، سازش و تعامل وجود دارد و این همه تحت عنوان کمک رسانی به مردم افغانستان توجیه شده است.
در واقع سازمان ملل، برغم تمام قلدرمنشیها و زورگوییها گروه حاکم، همیشه دنبال پیدا کردن یک چاره و تدبیر بوده تا چگونه بتواند به کار خویش تحت حاکمیت این گروه ادامه دهد. حتا میتوان گفت که سازمان ملل عملاً به بازوی طالبان مبدل شده و با تامین معیشت مردم که یکی از وظایف دولت است، بار دوش طالبان را سبک کرده! این همه را نمیتوان به حساب و کتاب بشردوستی و توجه به حقوق بشر گذاشت بلکه باید آن را در چارچوب روابط حسنه طالبان با غرب مورد ارزیابی قرار داد. دستور کشورهای غربی همین است که سازمان ملل تحت هر شرایطی در افغانستان کار کند و دست طالبان را در عبور از چالش های جدی اجتماعی بگیرد. مثلاً با آنکه طالبان دستور دادند که زنان نباید در دفاتر سازمان ملل کار کنند و این به معنای ممنوعیت پنجاه درصدی فعالیت سازمان در افغانستان تلقی میشد، اما سازمان ملل با آن کنار آمد. با قاطعیت میتوان گفت که سازمان ملل چنین رفتار متواضعانه و مشفقانهای با هیچ دولت دیگر در روی زمین بروز نمیدهد. اگر برنامه سیاسی غربیها در قبال طالبان، تعامل نباشد و تقابل باشد، بیتردید که سازمان ملل از لبریز شدن کاسه صبر خود سخن خواهد گفت. به بیان دیگر میتوان گفت که سازمان ملل با طالبان طوری رفتار میکرد که یک پدر با فرزند نازدانه و بیادب خود میکند.
چنانکه اشاره شد، این همه نتیجه کار و تلاش کارمندان پشتون سازمان ملل نیست، بلکه دستور تمویل کنندگان ارشد سازمان ملل نیز این گونه است. البته این را هم باید افزود که اکثریت کارمندان سازمان ملل در افغانستان، پشتونها هستند و از میان اقوام غیر پشتون نیز اگر کسانی در سازمان ملل کار میکنند، در نقش های کلیدی کار نمیکنند و بیشتر نقش های ماموریتی دارند تا آمریتی. گرچه نصیراحمد فایق نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل، پشتون نیست اما لابیگران پشتون در سازمان ملل، خیلی زیاد اند و همیشه تلاش شان این بوده که تا آقای فایق را محدود و منزوی بسازند که مواضع ضد طالبانی جدی اتخاذ نکند. گرچه در بعضی مواقع او مواضع خوبی اتخاذ کرده اما در سطوح عملیاتی و تخنیکی، نقش کارمندان پشتون این سازمان که بنا به تعلقات قومی با طالبان، در تبانی با این گروه قرار دارند، برجسته است.
از جمله تلاشهای جهانی سازمان ملل، که در راستای زمینهسازی برای برسمیت شناسی طالبان تعبیر شده میتواند، یکی نشست چند ماه پیش دوحه بود که در پشت درهای بسته برگزار شد. گفته شد که در آن نشست مقدمات بحث به رسمیت شناسی طالبان مطرح شد اما به دلیل حساسیت برخی از کشورها، اجندای نشست و شرح مباحث آن زیاد رسانهای نشد. گرچه بعدتر نماینده سیاسی اتحادیه اروپا و برخی از اشتراک کنندگان دیگر فاش کردند که در آن نشست، در باره برسمیت شناسی طالبان بحث شده بود.
حالا بازهم قرار است سازمان ملل نشست دیگری را در باره افغانستان برگزار کند. گفته شده که در این نشست، از نمایندگان طالبان دعوت به اشتراک شده است. این نشست، دنباله نشست قبلی دوحه دانسته میشود.
یکی از موانع عمده و جدی فرا راه برسمیت شناسی طالبان، نقض گسترده حقوق زنان توسط این گروه است که بارزترین نمونه آن بستن درب مکاتب و دانشگاه و دفاتر کاری به روی زنان است. سازمان ملل در تلاش است که تعدادی از زنان خارج نشین را فهرست کند که در نشست آینده احتمالا به نفع طالبان صحبت کنند. البته تا جایی که به زنان افغانستان مربوط میشود، هیچ زن آگاه و با وجدانی حاضر نیست، در شرایطی که پای تبعیض طالبان بر حلقوم زنان افغانستان گذاشته شده، به نفع این گروه صحبت کند. در میان طالبان نیز هیچ زنی وجود ندارد که در حد اشتراک در نشستهای بین المللی باشد. بنابراین، طالبان و حامیان بینالمللی این گروه در تلاش اند تا زنانی را پیدا کنند که دستکم در سطح نمادین در همچو نشست ها اشتراک و به نفع طالبان صحبت کنند. در چنین حالتی، شاید بتوان گفت که نوید احمد نه به ابتکاری شخصی، بلکه شاید به اشاره و هدایت برخی از مقام های سازمان ملل ماموریت گرفته باشد که زن/زنانی را برای اشتراک در مجالس سازمان ملل، جستجو و معرفی کند. این یک نوع جعل و تقلب است که از حکومت های کرزی و غنی میراث مانده است. اگر غیر از این باشد، صدها و هزاران زن شناخته شده، فعال مدنی، روزنامهنگار، سیاستمدار، رهبر حزب، نماینده مجلس، فعال حقوق بشر و…از افغانستان در کشورهای مختلف حضور دارند که سازمان ملل میتواند از آنان دعوت به اشتراک کند و واقعیت های افغانستان را از زبان آنان بشنوند. اگر که هدف شنیدن واقعیتها باشد!
تمام بومیان ایران خودشون رو پارس( فارس) میدونن
اونهایی که میگید ناراحت میشن ترک و عرب و … هستن که مهاجرهستن و بعداز ساسانیان به مرور وارد ایران شدند و ریشه ایرانی ندارند.
این ترکها تحت حمایت شدید جمهوری اسلامی هستند و هرروز بهشون بیشتر از قبل پر و بال میدن تا ضدایران و تاریخ پارس فعالیت کنند.
درواقع جمهوری اسلامی مثل طالبان دشمن تاریخ و هویت ایران بزرگه و از دین و اسلام و … به عنوان ابزاردشمنی مقابل هویت واقعی ایرانی استفاده میکنه.
ودرواقع طالبان و جمهوری اسلامی از یک جا دستور میگیرند.