اسارت در حاکمیت امارت
م. سالک

“بعضی اوقات کلمه اشغال را در برخی مجالس خصوصی و یا از طریق بحث های سیاسی میشنیدم که گویا اففانستان توسط امریکا اشغال شده است. در حالیکه بیشتر از ۶۰ سال عمر دارم، ولی اسارات این چنینی را تا کنون به مفهوم واقعی کلمه احساس و تجربه نکرده بودم “.
این گفته شیخ عطارد (اسم مستعار) یکی از باشنده گان روستا های کوهدامن است که از ترس طالبان از بردن نامش در گزارش خود داری کرد.
او میگوید: «حتا در زمان تجاوز قشون سرخ اتحاد شوروی در روستا و قریه ما وقتی با عساکر روسی بر میخوردیم، همین که میگفتیم دوست با ما کاری نداشتند، اما برای طالب چهل قرآن میخوریم که سلاح نداریم و بی طرف استیم، ولی دست از شکنجه ما بر نداشته میگویند نفر فلان و یا فلانی قومندان استی .»
شیخ عطارد در حالیکه بغض گلویش را میفشرد ادامه داده افزود که ما تا کنون قدر و قیمت آزادی را نمیدانستیم، اما اکنون ما بزرگترین نعمت همانا آزادی مان را از دست دادیم، یعنی نیروهای اشغالگر گروه جهل، برای ما رفع تکلیف کرده تصمیم میگیرند که خودم و اعضای خانوادهام باید چه بپوشیم، کجا برویم، دختران ما تا کدام صنف مکتب بروند و یا هیچ نروند، فرزندانام باید چگونه سر و وضع و قیافه داشته باشند. محفل خوشی ما باید چگونه و در چه سطح برگزار شود.
در حالیکه با شیخ عطارد مصروف صحبت بودیم تصور میشد افراد و اشخاص دیگر نیز درد دل های دارند.
آنان در حالیکه خودشان را نزدیک ساختند هر کدام گپ یک دیگر را قطع کرده و حرفی برای گفتن داشتند، اما مشروط بر اینکه از آنان عکس و یا فلمی نگیرم.
سبحان الله (اسم مستعار) مردی که به گفته خودش ۴۵ سال سن دارد.
سبحان الله میگوید:« طالبان ادعای شکست امریکا و جاری ساختن شریعیت اسلام در کشور را دارند، ولی به اطمینان گفته میتوانم که ظالمتر و بی دینتر از طالبان وجود ندارد.»
سبحان الله میگوید که طالبان جوانان ما را شکنجه کرده عزت و غرور شان را زیر پا میکند، آنان را به ورزش، تفریح، درس و تعلیم هیچ کار دیگر اجازه نداده، فقط تاکید دارند که به مدرسه رفته علم دین آموخته مسلمان شوند، در حالیکه جوانان و مردم قریه ما در مجموع مسلمانتر، پرهیزگارتر و به علم دین عالمتر از افراد طالبان اند.
وضعیت در کوهدامن، یعنی ولسوالی های شمال کابل خیلی آشفته و رقتبار است. افراد مسلح طالبان لحظه به لحظه در حال گشت زنی اند و از تشکیل اجتماعات جلوگیری میکنند.
از همین رو وقتی وسایط نظامی طالبان از دور نمایان شد باشندگان قریه از من تقاضا کردند، تا وسایلام را پنهان کرده و خود نیز جمعیت شان را متفرق ساختند.
حقیقت امر اینکه مرا هم ترس پیچانده بود همین که واسطه نظامی طالبان از نزدیک ما رد شد، فقط صد متری نرفته بود که متوقف شده یک فرد مسلح با قیافه غیرمنظم و خیلی خطرناک مستقیم از من پرسید که کی استم و اینجا چه میکنم، ولی قبل از پاسخ من یک تن از مصاحبه شنونده ها پیش دستی کرده گفت. « زما میلمه ده، ده کابل نه راغلی ده» تا و بالا طرفم نگاه های خیلی عمیق کرد، ولی الحمدالله حرفی نگفته دو باره سوار موتر شد..
جوانان و کهن سالان دیگر هم حرفی برای گفتن داشتند، ولی ظلم و استبداد طالبان چنان آنان را دچار ترس و واهمه کرده است که کمتر کسی جرئت اظهار نظر را داشت با آنکه بارها تکرار کردم که هویت تان محفوظ میماند.
سید آقا جوان خوش قیافه و خوش کلام خودش را نزدیک ساخته گفت: « این چه گونه شریعیت است که طالبان میخواهند جاری بسازند از زمان حاکمیت طالبان صد ها جوان مومن و مسلمان از قریه ما روانه دیار غرب شدند، صفوف نمازگزاران در مساجد در قریه و شهر ها تا ۸۰ در صد کاهش یافته است، خانقاه ها و مجالس طریقت را به بهانه تهدیدهای امنیتی به روی مردم بستند. اسلام عزیز را در نظر جهان دین جهل و ترور معرفی کردند. قانون جنگل در کشور حاکم شده، یعنی اگر یک فرد عادی طالبان صد نفر را هم به رگبار ببندد کسی ازش پرسان نمیکند و درک من این است که طالبان بیشتر از هر کس از مسلمانان میترسند.
فرد میان سال دیگر که از گرفتن نامش خود داری کرد گفت: « من اهل طریقت هستم شب های جمعه به خاطر حلقه ذکر و عبادت به خانقاه میرفتم، ولی اکنون طالبان در های خانقاه را بروی ما بستند.»
او ادامه داده افزود که من صوفیام و آزارم به خلق نمیرسد برخی اوقات گوشهی را برای خلوت کردن با خدایم انتخاب کرده با خدایم راز و نیاز میکنم، ولی اکنون این کار را کرده نمیتوانم، چون اگر لحظهی یک گوشهی خلوت کنم بلادرنگ افراد مسلح طالبان رسیده میپرسند «دلته سه کوی» سراپا تلاشیام میکنند و صدها پرسش دیگر، یعنی برای من نظام قبلی به مراتب اسلامیتر از حاکمیت طالبان بود، چون آزادی عمل فکر و اندیشه داشتیم.
در بخش دیگر مسوولان ایست های بازرسی مردم را به ستوه آورده است به ویژه در ساحات خیرخانه، تایمنی، کارته پروان، غرب کابل و در مجموع ساحات تاجیک نشین.
طالبان در ایست های بازرسی جوانان را تلاشی سراپا کرده موبایل های شان را چک کرده در عین حال بر طرز پوشش و قیافه ظاهری شان نیز ایراد میگیرند، یعنی غرور و عزت ملت توسط یک مشت فروخته شده، جاهل و بی فرهنگ زیر پا شده هیچ کس هیچ کاری را بدون اجازه ملا انجام داده نمیتواند. با این حال ما هم باید بپذیریم که کشور از اشغال امریکا نجات داده شده است، ولی اینکه در اسارات گروه جهل و ظلمت و باداران خارجی شان قرار گرفتهایم که به تعبیر طالب اشکالی ندارد.
یادداشت: از گرفتن نام ولسوالی و روستا ها به خاطر مصونیت مصاحبه شونده ها و تقاضای آنان صرف نظر کردم .