تاثیرات روانی و اجتماعی مجازات در محضر عام
شبنم شهپر
با تسلیم دهی افغانستان و روی کار آمدن گروه تروریستی طالبان در این کشور، یک بار دیگر شاهد مجازات سنگین مانند اعدام، سنگسار، شلاق زدن، قطع دست و امثالهم در ملاء عام هستیم. در همین کمتر از دو سال حاکمیت این گروه چندین مورد از این مجازات در شهر کابل و ولایات مختلف اتفاق افتاد. اخیرا درصحن ورزشگاه احمدشاهی شهر قندهار طالبان چند نفر را به اتهامات مختلف محکوم به مجازت شلاق زدن و قطع دست کردند که این حکم در همان جا پیش چشمان صدها نفر اجرا شد. تجمع بیش از حد تماشاچیان برای تماشای این مجازات سوژه کاربران افغانستانی در رسانه های اجتماعی گردید.
تاثیرات روانی و رفتاری این گونه مجازات در ملاءعام بالای روان جمعی مردم افغانستان مسئلهیست که در این نوشته کوشش میشود بدان پرداخته شود.
اجرای مجازات به صورت عام و به ویژه مجازات سنگین چون اعدام، سنگسار، شلاق زدن، قطع دست وغیره در حضور مردم میتواند تاثیرات بسیار ویرانگر و جبران ناپذیری را در مورد صحت روانی مردم آن جامعه بگذارد. به خصوص اگر آن جامعه در حال گذراندن دوران جنگ و خشونت باشد، چه بسا که این تاثیرات دوچندان شده و قشر آسیب پذیر اجتماع را بیشتر از همه دچار مشکلات روانی و رفتاری بسازد.
استدالال کسانی که به مجازات در ملاءعام رای مثبت میدهند از نظر اخلاقی این است که دیدن مجازات یک مجرم باعث پند و عبرت سایرین میشود.
در حالی که کشتن، قطع عضو بدن، سنگسار کردن یک فرد در پیش چشمان مردمی که این صحنه را تماشا میکنند، باعث میشود که مرگ و رفتار خشونتبار را به یک پدیده عادی و روزمره تبدیل کند و تماشاچیان به این نتیجهگیری برسند که انجام این گونه رفتار ها با همنوع شان کار دشوار و سخت نیست بلکه در چند لحظهی محدود میشود انجامش داد.
در کنار این مجازات در ملاءعام از نظر روانشناسی حس عطوفت، وابستگی عاطفی به همنوع، مهربانی، و شفقت را از بین برده و در مقابل حس کینه ورزی، انتقام جویی و نفرت را بارور میسازد. وحشت و خشونت عریان را یک امر معمولی جلو داده میزان تحمل خشونت و جنایت را افزایش میدهد. تکرار این گونه صحنه ها حالت بیتفاوتی و کرختی را در انسان آن جامعه به وجود خواهد آورد.
حالا پرسشی مطرح میشود که چرا افراد علاقهمند اشتراک در چنین نمایشهای خشونتبار هستند؟
دلایل مختلفی را میتوان برشمرد.
در اینجا به چند مورد مهم پرداخته میشود، نخست: فقدان سلامت روانی جمع اشتراک کننده: یک فردی که از سلامت روانی برخوردار باشد هیچ علاقهی به تماشای چنین یک صحنه خشن نمیداشته باشد. فقط افرادی که دچار اختلالات مانند سادستیک یا سادیسم هستند میل بیشتری برای دیدن این لحظه های خشونت بار دارند.
تجربه های آزار جسمی، روانی، جنسی در کودکی نیز باعث میشود که در بزرگسالی از آزار دیدن فرد دیگری احساس خشنودی یا رضایت داشته باشند و به نحوی تخلیه روانی میشوند.
نبودن زمینه تفریحها و سرگرمیهای سالم از یکطرف و از جانب دیگر بیکاری و فقر اقتصادی از نظر اجتماعی میتواند دلایل دیگری برای علاقمندی مردم در همچو نمایش های خشونتبار باشد.
با این حال، جامعه افغانستان که نظر به گزارش وزارت صحت عامه این کشور در سال 1398 از هر دو نفر شهروند افغانستان یکی از آن ها دچار فشار های روانی بود و حالا با تمام اتفاقات سال های اخیر ممکن این رقم بیشتر هم شده باشد، خواه ناخواه درصد رفتار های خشونت آمیز و هیجانات منفی ناشی از این رفتارها بلند رفته است. در چنین جامعه اجرای مجازات در حضور مردم عواقب بسیار ناگواری را بار خواهد آورد و مردم افغانستان را مبدل به افراد خشن، خونریز، سفاک، انتقام جو مبدل خواهد کرد که کشتن انسان امری عادی و پیشپا افتاده برای شان است. بدین ترتیب چرخهی خشونت هرگز در این کشور از حرکت باز نخواهد ایستاد، نسل جوان کشور با روحیه نفرت و خشونت پرورده خواهد شد و رفتار های ناسالم اجتماعی همچنان دامنگیر جامعهی ما خواهد بود، و این دقیقا همان چیزی است که دشمنان افغانستان خواستار آن هستند.